راهکارهای عملی برای مبارزه با عدالتخواهان!!

ساخت وبلاگ

همانطور که می‌دانیم جریان عدالتخواه توانسته است در جبهه‌های فرهنگی، دانشجویی و مردمی ریشه دوانده و نیروسازی و جریان سازی فعال بنماید. این جریان به حسب اینکه به هیچ حزب، گروه یا سازمانی متعهد نیست و تمام جناح‌های سیاسی موجود در کشور را به نقد واداشته و مدت‌هاست آن‌ها را به چالش جدی کشانده، برای بسیاری از ما یک خطر محسوب می‌شود و بر حسب امر بر ما تکلیف شرعی است که برای قرب الی الله هم که شده مانع از حرکت این جریان بشویم.
بنده راهکارهای مبارزه با این جریان را کالبدشکافی نموده‌ام که به اختصار خدمت‌تان عرض می‌کنم.

 

عدالتخواه هراسی:

عدالتخواه هراسی فاز اول حرکت ضد جریان عدالت‌خواه است. دقیقا آنچه که غرب پیرامون اسلام هراسی انجام می‌دهد ما باید به نیت خیر البته، علیه عدالتخواهان به انجام رسانیم. یعنی کاری کنیم که در جامعه و سطوح مختلف آن تصویری خوف‌ناک از عدالت‌خواهان و همچنین لیدرهای آنان برجای بماند.
برای این روش گزارش نویسی زنجیره‌ای بهترین روش است. یعنی اینکه در یک زمان واحد، توسط رسانه‌های مختلف اعم از زبانی و تصویری و کاغذی، گزارشاتی رعب آور از فعالیت‌های عدالت‌خواهان منتشر کنیم.

برچسب‌هایی مثل افراطیون، براندازان، گروه انحرافی و … از القابی هستند که باید در این گزارشات دائم تکرار و زاویه داشتن آن‌ها با دین را در تیتر قرار بدهیم.
نکته بعد در این روش ایجادی تصویری ضد نظام از جریان عدالت‌خواه است. برای این روش باید آن‌ها را به سوی بیرون نظام هل بدهیم یا بکشانیم یا تشویق کنیم. مطمئنا این کار با مقاومت عدالت‌خواهان مواجه می شود، امّا خیالی نیست، ما باید حرف خودمان را بزنیم حتی اگر عدالت‌خواهان آن را باور نداشته باشند یا از آن برائت بجویند.

برای ساخت تصویری زاویه دار با نظام باید فعالیت عدالت‌خواهان را درجهت منافع غرب از جمله بی بی سی قلمداد نماییم و آنها را در پازل آنان جا بزنیم.
به عنوان نمونه مصداقی، اگر عدالت‌خواهی در گوشه ای از کره خاکی از حق کارگری دفاع کرد، یا حق تضییع شده او را مطالبه کرد، باید فوری هزارتا گزارش بنویسیم و به مقامات بالا برسانیم که عدالت‌خواهان در حال تقویت اتحادیه‌های کارگری بوده و تفکرات کمونیستی خطرناکی را دنبال می‌کنند و اگر جلوی‌شان گرفته نشود تا چند صباح دیگر داس و چکش به دست، به جان نظام و آرمان‌هایش می‌افتند.

این کار سه دست‌آورد دارد:

اول این است که مردم و توده‌ها از این جریان گریزان می شوند و یا به عبارتی متنفر می‌گردند چرا که موفق شده‌ایم ذهن آنها را مهندسی بنماییم و ذهنیتی همانند طالبان یا گروهک ریگی، علیه جریان عدالت‌خواه، در اذهان متبادر نماییم.

دوم این که هزینه عدالت‌خواهی کردن و مطالبه‌گری را بالا می‌بریم. این گران‌بها ترین دست‌آورد این روش مقدس است. باید هر شخصی بداند که عدالت‌خواه شدن برابر است با محرومیت از کار، شغل و زندگی به علاوه هزاران برچسب، فحش، تهمت، تخریب و الخ. تا کسی جرأت نکند دم از عدالت‌خواهی و مبارزه با فساد و اشرافیت و این حرف‌ها بزند چون فوری دهان مبارکش را آسفالت! می‌کنند.

اگر این کار با دادگاهی کردن چند عدالت‌خواه همراه باشد، بسیار عالی است. مثلا می‌شود طلبه عدالت‌خواهی را گرفت، علیه‌اش کلی تبلیغات سوء کرد، و رایج کرد که دارد فرقه سازی می‌کند و به شدت تمایلات کمونیستی دارد و علاوه بر آن رفتار منافی عفت نیز مرتکب می‌گردد. این کار علاوه بر اینکه به مثابه کشتن گربه دم در حجله است تا عدالت‌خواهان حساب کار دستشان بیاید، باعث می‌شود که حمایت از فرد نامبرده هم برای همه میسر نباشد چرا که این کار نیز برای رسانه‌های همسو با عدالت‌خواهان، گران و پر هزینه تمام می‌شود.

سوم دست‌آورد این تاکتیک، منزوی گشتن جریان عدالت‌خواه است. اگر رسانه‌ها و مردم آنطور که عرض کردم مهندسی بشوند، چیزی نمی‌گذرد که همه با چشم بد به عدالت‌خواهان نگاه می‌کنند و هیچ جا حرفشان را نمی‌خرند. این مقدمه رسوب و به تاریخ سپرده شدن این جریان است.

 

پرچم های تقلبی:

راه دوم به انحراف کشاندن جریانات عدالت‌خواه که بایستی توسط سایر هم فکران ما در این جبهه مبارک رقم بخورد، بلند کردن پرچم های تقلبی عدالت‌خواهی است به طوری که پرچم اصیل عدالت‌خواهان میان این همه پرچم گم شود یا دیده نشود.

برای تحقق این هدف بر همه ما واجب است که شعارهای عدالت‌خواهان را به مصادره خود، احزاب و گروه‌هایمان در‌آوریم. باید عدالت و عدالت‌خواهی شعار تمامی ما درانتخابات بشود. از انتخابات شورای دانش‌آموزی مدارس ابتدایی گرفته تا انتخابات ریاست جمهوری.

مرحله بعد این است که مایی که به اسم و شعار عدالت‌خواهی قدرت گرفته‌ایم (در تمامی نهادها و سازمان‌ها) اعمالی در جهت ضد عدالت انجام دهیم. با این حربه، با عدالت به جنگ عدالت می‌رویم. چیزی نمی‌گذرد که در جامعه قرائت‌های مختلفی با القاب متفاوتی از جریانات عدالت‌خواه رایج می‌گردد که نه معلوم است به کجا وصلند و نه معلوم است از کی خط می‌گیرند. که اگر ما بتوانیم این جریانات قارچی عدالت‌خواه را به جان هم بیندازیم شاهکار محض کرده‌ایم، طوری که شایبه بشود در جریان عدالت‌خواه و اصیل شکافی اندازه لایه اوزون در حال ایجاد است. چنین است که از این دعوا گرد و غباری بلند می‌شود که هیچکس نمی‌تواند تشخیص بدهد کی راست می‌گوید و کی دروغ. خر تو خری می‌شود که بیا و ببین!

اینکار نتایج زیر را به همراه دارد:

اول اینکه هیچ کس دیگر پرچم عدالت‌خواهی را بلند نمی‌کند چرا که ما آن را به گند کشیده‌ایم. آن‌هایی هم که بلند کرده‌اند با زبان خوش مثل بچه آدمی زاد پایینش می‌کشند یا مثل زمان عزای عمومی، نیمه افراشته‌اش می‌کنند.

دوم اینکه هر چه فحش و فضیحت است نثار جریان عدالت‌خواه می‌شود و ما می‌توانیم در انتخابات آینده با تغییر شعار، از این موضع تهمت بگریزیم و عدالت‌خواهان بمانند و حوض‌شان.

سوم اینکه عدالت‌خواهان در اذهان مردم، افرادی قدرت طلب، انحصارگرا و دروغ‌گو شناخته می‌شوند.
چهارم اینکه با ساخت قرائت‌های جعلی از عدالت، می‌توانیم آن جریان عدالت‌خواه آرمانگرا را سرگرم کارهای تئوریک کنیم تا وقت‌شان صرف جواب دادن به چالش‌های تئوریک شود نه مطالبه از ما و خاندان و احزاب‌مان.

 

نفوذ:

یکی از مهمترین و رایج‌ترین روش به خاک سیاه نشاندن جنبش‌های انقلابی، در تمامی طول تاریخ حیات بشر، فرستادن افراد نفوذی در این جریانات بوده است. شاید همان بلایی که به سرخودمان آوردند همین بود وگر نه ما روزی از این عدالت‌خواهان عدالت‌خواه‌تر بودیم.

این تکنیک به این نحو است که ما فردی را به روش‌های خاص وارد جریانات عدالت‌خواه کنیم و او را از پشت پرده یاری کنیم که به بالاترین رتبه تصمیم گیری در این جریان نایل بیاید. و قتی چنین شد به او فرمان بدهیم که سر جریان را به طرف دیگری کج کن. یا به تدریج مبانی جریان عدالت‌خواه را دست‌خوش تغییر کن یا نسخه جدیدی در روش‌شناسی یا معرفت‌شناسی عدالت‌خواهان وارد کن.

این فرد که در حقیقت مهره ماست می‌تواند با اسم این جریان وارد زد و بندهای سیاسی شود و به اسم عدالت، جهت‌گیری‌هایی در خلاف آرمان خودش انجام دهد. البته ما به چنین فردی باید توصیه اکید کنیم که یک لحظه دهانش از نشخوار عدالت بازنماند. و همچنین به او تکلیف کنیم که عدالت‌خواهی عملی را تبدیل به عدالت‌خواهی کاغذی کند. به جای اینکه خودش پاپیچ مسئولان بشود، به نوشتن یک یاداشت و فوقش زدن یک بیانیه اکتفا نماید.
هدف اصلی از تاکتیک نفوذ علاوه بر انحراف در عمل، ایجاد سبک جدیدی از عدالت‌خواهی به اسم عدالت‌خواهی بدون خطر است. عدالت‌خواهی که اصولا برای هیچ گروهی از احزاب و خاندان‌ها و گردن کلفت‌ها مزاحمتی ایجاد نکند، امّا در عین واحد عدالت‌خواه هم باشد.

امیدوارم دوستان عزیز و مخاطبین گرامی این سه تاکتیک را به یاد بسپارند. بنا به نظر بنده می توانند برای نایل شدن به این هدف مقدس؛ از کثیف ترین حربه‌ها، دروغ‌ها، تهمت‌ها و انحراف‌ها سود ببرند.

والسلام علی من التبع الهدی

سخنرانی استاد ارجمند جناب دکتر شیزوفرنی

دانلود...
ما را در سایت دانلود دنبال می کنید

برچسب : راهکار مبارزه با , طلبه سیرجانی , طلبه عدالتخواه , عدالتخواهی , پایگاه عدالت خواهان گلستان,نهضت عدالتخواهان ولایتمدار, نویسنده : بهمن khoondel بازدید : 617 تاريخ : يکشنبه 19 آبان 1392 ساعت: 18:00