آسيب شناسي امر به معروف و نهی از منکر

ساخت وبلاگ

دراين دوره ، وظيفه ي امر به معروف ، زير نظر دولت مركزي و به صورت متمركز به انجام مي رسد و نهاد امر به معروف ، به عنوان نهاد دولتي ، دركنار نهادهاي ديگر به انجام وظيفه مي پردازد(129).
4-1-3-1- نقاط قوت روش دولتي ؛
الف) تناسب با ماهيت امر به معروف :
چنان چه امر به معروفي كه جداي از دولت انجام پذيرد ، نمي تواند ضامن اجراي قانون باشد و يكي از اهداف اين اصل را كه اجراي قانون است تأمين كند . بنابراين امر به معروف نمي تواند در حد وظيفه اي فردي باقي بماند ، اما از نقاط قوت روش دولتي آن است كه با ماهيت و افق گسترده اين اصل سازگار است(130).
برخي از علماي اهل سنت به طور صريح بيان كرده اند كه امر به معروف تنها در سايه ي حكومت ميسر است .
بنابراين امر به معروف وظيفه اي است كه بدون حكومت ، عملي نمي شود و براي اجراي آن تشكيل حكومت از ضروريات است(131).
ب) داشتن امكانات كافي :
ايفاي وظيفه ی امر به معروف در بسياري از مهم ترين مصاديق آن ، نيازمند اطلاعات و امكانات و افراد زيادي است و بدون امكانات كافي ميسر نيست و چون در روش دولتي بيشترين امكانات و افراد فراهم است ، اين روش براي تحقق بخشيدن به اهداف اين وظيفه ی بزرگ ، بر ديگر روش ها برتري دارد(132).
پ) هماهنگي اخلاق و سياست :
از آن جا كه تشخيص مصاديق مصلحت و مفسده ، بسيار دشوار و متأثر از فرهنگ ها و تربيت هاي مختلف است ، احتمال لغزش بسيار مي شود ممكن است بر اثر پديد آمدن اختلاف نظر ها ، ميان آمران به معروف و مردم در تشخيص مصلحت و مفسده ، امر به معروف به تعطيلي كشيده شود ، اما اگر همه ی سياست گذاري هاي فرهنگي، اخلاقي و سياسي ، به گونه اي هماهنگ و به وسيله ی يك نهاد تنظيم شود ، جايي براي تعارض ، ميان اخلاق و سياست باقي نمي ماند ، زيرا هم وظيفه ی امر به معروف و هم وظيفه اداره ی امور در يك جامعه، تعريف و سازمان دهي مي شوند وحفظ موازين اخلاقي ، با نظامي برنامه ريزي شده پيش مي رود و هرنهاد در اين زمينه به ديگري كمك مي كند(133) .
ت) رعايت مصلحت اجتماع بر فرد :
يكي از خصوصيات فعاليت هاي دولتي آن است كه كلان فصر و خرد فصر نمي باشد .
به عبارتي هميشه مصالح كل جامعه و مردم را بر فرد و يك يك افراد مقدم مي دارد .
در اين راستا ، ممكن است گاهي مصلحت يك فرد موقتاً رعايت نشود و حتي آسيب مختصري به او برسد .
لكن كل جامعه منتفع مي شود و از مواهب آن حركت و فعاليت ، بهره مند مي گردد(134) .
4-1-3-2- نقاط ضعف روش دولتي ؛
الف) نا محدود بودن اختيارات :
يكي از ويژگي هاي اين سازمان ، گستردگي وظايف و نا محدود بودن اختيارات آن است و همان طور كه پيشتر گفته شد ، اين نهاد، بر موارد متعدد و متنوعي از زندگي اجتماعي ، نظارت داشت ؛ از امور تربيتي و آموزشي گرفته تا امور مذهبي و اقتصادي و بازار ، كه البته اين وظايف ، مشخص كننده ي تمام وظايف اين نهاد نبوده است . بلكه، همگي جنبه ی مثال داشته است .
ريشه ی اين گستردگي وظايف از سويي، درگستردگي مصاديق معروف و منكرات است كه به قول « ظافر قاسمي» هيچ كس نتوانسته همه ی آن را شماره كند(135).
از سوي ديگر ، در نامشخص بودن دايره ی شمول اين وظيفه است ؛ چرا كه از ديرباز دايره ی امر به معروف و نهي از منكر در هاله اي از ابهام طرح شده است .
تاريخ گواه است كه در مقاطع مختلفي ، نا معلوم بودن محدوده هاي كار اين روش ، سياست مداران را به اقدامات خطرناكي واداشته است(136) وتنها با قانون گذاري مي توان در رفع اين مشكل كوشيد و آن را اصلاح كرد .
ب) غير مردمي شدن و تحميلي بودن :
يكي از معايب يا نقاط ضعف روش دولتي ، خصوصاً در مورد دولت هاي غيرمردمي، آن است كه امر به معروف و نهي از منكر از بالا به پايين ابلاغ و القاء مي گردد و چون جنبه دستوري و فرمايشي دارد خودجوش و مردمي نمي باشد .
به عبارت ديگر امر به معروف و نهي از منكر ممكن است تحميلي به نظر آيد و به مزاج بعضي خوش نيايد .
چنين شكلي در نهي از منكر ، خيلي نگران كننده نيست چه آن كه هميشه نهي از منكر با تلقي و صعوبت همراه است ، لكن در امر به معروف ممكن است باعث ريا پروري شود(137).
پ) ظاهر گرايي :
بي شك وظيفه ی نهي از منكر ، دفع منكرات پنهاني نيست و محتسب درخلوت ها ، به جز در موارد مهم ، مانند : هتك ناموس(138) و غير آن ، وظيفه اي ندارد و يكي از شروط مسلم وجوب نهي از منكر ، آشكارا بودن وقوع منكر و ترك معروف است(139)و در غير موارد مذكور ، آمر به معروف به هيچ عنوان حق تجسس ندارد .
ت) افراط و تفريط در امور :
امر به معروف دولتي ، گرچه به دليل برخورداري از امكانات ، كارآيي بيشتري دارد ، اما از آن جا كه صددرصد به نهاد قدرت سياسي وابسته است، ويژگي هايش تابع ويژگي هاي اخلاقي و فكري حاكمان خواهد بود و با فراز و نشيب روحيه ی مذهبي و اخلاقي مسئوولان امر ، در كارآيي اين اصل نيز فراز و نشيب ايجاد خواهد شد(140) .
ث) كم رنگ شدن بعد مردمي :
نياز وظيفه ی نهي از منكر به افراد و امكانات و آگاهي هاي پيچيده ، كه در بعضي از موارد حتي از فقيه جامع الشرايط هم بر نمي آيد ، وجود نهادي گسترده را براي تصدي اين وظيفه ، اجتناب ناپذير مي سازد و بدون شك با نگاه سازماني به اين تكليف شرعي نگريستن ، بسياري از تنگناها را از راه بر مي دارد .
هدف از امر به معروف ، همان طور كه گفتيم ، به وجود آوردن نظارتي عمومي است و با توجه به وجود ويژگي همگاني بودن امر به معروف است كه اين وظيفه مي تواند ضامن اجراي قانون و شيوه اي محكم براي تحقق اهداف پيامبران و صالحان باشد و اگر در انحصار گروهي خاص قرار گيرد ، نمي تواند در تار و پود جامعه تأثيرگذار باشد و از هدف اصلي خود فاصله مي گيرد و نمي تواند همان امر به معروفي باشد كه اسلام و قرآن ، مردم را به آن امر كرده اند(141).
ج) به وجود آمدن زمينه خود كامگي :
يكي از آفت هاي اين روش اين است كه دادن چنين اختياري به محتسب ، آن هم در تخلفات عمومي كه بيشترين تخلفات را تشكيل مي دهد ، او را در معرض خودكامگي و استبدادي خطرناك ، قرار مي دهد ، زيرا او است كه مي تواند به تشخيص خود از جرم چشم پوشي كرده، آن را كم اهميت جلوه دهد ، و يا آن را بزرگ نمايي كند و حتي براي فردي طبق ذوق و سليقه خودش پرونده سازي كند .
اين جاست كه راه اعمال سليقه ، اخذ رشوه و هزاران هزار زد و بند باز مي شود و در اين ميان اگر محتسب براي منافع شخصي خودش يا گروهي از مردم ، بي دليل كوتاه بيايد، حق دولت و جامعه ، و اگر به ناحق سختگيري كند، حقوق شهروندان ضايع خواهد شد و چون خود محتسب ، هم شاهد و هم قاضي است ، طريقه ی روشني براي اثبات خطاي او هم وجود نخواهد داشت .
و محتسب به دليل زيركي هاي خاصي كه بر اثر مواجهه با اشرار فرا مي گيرد(142). به راحتي در معرض سوء استفاده از مقام قرار مي گيرد و دامي فرا رو دارد كه توان لغزاندن هر انساني را دارد .
چ) ايجاد مصونيت كاذب :
قرار دادن وظيفه ی نهي از منكر در انحصار افرادي خاص ، ضمن غير مسئوول جلوه دادن و خلع سلاح ضمني عموم مردم ، اين ذهنيت را پديد مي آورد كه اين گروه ، مسئوول مستقيم ايفاي اين وظيفه اند و افراد ديگر جامعه در تشخيص منكر و معروف شيوه هاي كار ، محتاج كسب اجازه از آن هايند . اين كار نوعي مصونيت كاذب براي اعضاي اين سازمان به وجود مي آورد و آن ها را دچار اين گمان مي كند كه گويي در امر به معروف و نهي از منكر هميشه حق به جانب آن هاست و دامن خود آن ها از هر نوع منكري كاملاً پاك است و هرگز نبايد ديگران آنان را امر و نهي كنند و آن ها معروف و منكر را از هر كس بهتر مي شناسند .
حافظ طريق رندي ، از محتسب بياموز
مست است و درحق او ، كس اين گمان ندارد(143)
به وجود آمدن چنين مصونيتي براي هر قشري نه تنها آفتي اجتماعي است ، بلكه با آموزه هاي ديني و تعاليم قرآني هم در تضاد است و بيش از هر چيز ديگر محتاج مبارزه و ريشه يابي است .
چنان كه خداوند در قرآن درباره پيامبر اسلام مي فرمايد: « اگر به ما چيزي نسبت مي داد كه خلاف واقع بود ، دست او را قطع مي كرديم (144).»
بنابراين نمي توان نهي از منكر را به گونه اي در يك نهاد ، منحصر كرد كه حق دخالت از مردم سلب شود(145).
ح) غفلت از بعد بين المللي :
با توجه به غير اسلامي بودن حكومت ها در ساير كشورها ايجاد ارتباط با آن ها در موارد بسياري ، مستلزم تن دادن به منكراتي است كه در كنار آن تبادلات علمي و فرهنگي جامعه ی اسلامي رسوخ كند ، مانند استفاده از اينترنت و ماهواره كه مي توانند به رغم نتايج مثبت فراوانشان ، باعث ترويج منكراتي با آثار ويران كننده و منكرات خطرناك تري باشند و در دراز مدت ، ويراني جامعه را از محتواي اسلامي و ايماني در پي آورند .
اگر به وظيفه ی نهي از منكر به عنوان وظيفه اي از وظايف حكومت بنگريم ، در اجراي بعد برون مرزي آن ، پيشرفت چنداني حاصل نخواهيم كرد ، زيرا ؛ در غالب موارد ، اجراي بعد برون مرزي و مبارزه با منكرات خارجي ، همچون اعدام سلمان رشدي ، نه تنها با امور مسلم حقوق بين الملل در تضاد قرار مي گيرد ، بلكه مداخله در امور كشورهاي ديگر به حساب مي آيد و اين كار موجب به خطر انداختن اصل نظام است(146) .
چرا كه قرآن كريم ، ملاك اسلاميت جامعه اسلامي را امر به معروف دانسته است .
« كُنتُم خَيرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَامُرُونَ بِالمَعرُوفِ ...(147) »
خ) سياسي شدن :
يكي از اصول فقهي ، قاعده ی « الاهم فالاهم » است .
اين قاعده در مسئله ی نهي از منكر اين پيام را به ما مي دهد كه هرگاه اجراي امر به معروف يا نهي از منكر موجب مفسده اي مهم تر باشد ، از چنان امر به معروف و نهي از منكري چشم پوشي كنيم ؛ همچنان كه در كتب فقهي به اين مسئله ، تصريح شده است(148).
چرا كه ممكن است وظيفه ی نهي از منكر ، دستخوش مصلحت بازي هاي سياسي و قرباني افراط و تفريط هاي زمامداران شود ، و از اين رو باعث مي شود به تدريج ، كليه ِی فعاليت هاي سازمان دولت و وظيفه ی نهي از منكر به بهانه ی تعارض با مصلحت هاي بزرگ تر به تعطيلي كشيده شود(149).
د) ناتواني بيت المال در تأمين هزينه ها :
اگر بنا باشد كه بيت المال تأمين كننده هزينه هاي زندگي آمران به معروف و ناهيان از منكر باشد ، نخستين مشكلي كه پيش مي آيد اين است كه گستره ي اين وظيفه كاهش مي يابد ، زيرا نهي از منكر دامنه اي گسترده دارد و نيروهاي فراوان مي طلبد ، اما بيت المال محدود است و نيازمندان و مخارج كشور بسيار .
بنابراين با حجم محدود بيت المال ، نمي توان تمام ابعاد زندگي اجتماعي را تحت نظارت قرار داد(150).
ذ) سوء استفاده مالي :
اين را نبايد از نظر دور داشت كه آزادي عمل در امور مالي ، زمينه هاي سوء استفاده مالي و تحت الشعاع قرار گرفتن نهي از منكر را فراهم مي آورد و ممكن است محتسب ، كه در تشخيص جرم تنها مرجع تصميم گيرنده است با دريافت وجوه گزاف ، موجبات ظلم به جامعه را فراهم آورد و يا با تخفيف هاي ناروا ، قانون گريزي را رواج دهد و حفظ نظم و عدالت را با مبالغي چند ، معامله كند .
خطرآلودگي به فسادمالي، خطري نيست كه مختص نيروهاي پليسي رژيم هاي طاغوتي باشد ؛ بلكه در دواير حكومت هاي اسلامي ، هم اتفاق افتاده است(151).
ر) كاهش تأثير عمل :
محتسب در هنگام ايفاي وظيفه ی خود در اين انديشه است كه امر به معروف را به گونه اي به اجرا در آورد كه نه تنها ضربه اي به معاش او، وارد نياورد ، بلكه در توسعه ی آن مؤثرهم باشد .
به اين دليل است كه محتسب در معرض افراط و تفريط در ايفاي وظيفه قرار مي گيرد و اين گمان پديدار مي شود كه مسائل مادي در تصميمات او تأثيرگذار است(152) .
بر اين اساس ، امام علي (علیه السّلام) به مالك اشتر ، توصيه مي كند كه از بيت المال به طور وفور در اختيار عمال خود قرار دهد تا از خيانت به مردم در امان باشد(153) .
ز) گرايش به ماديات :
اگر وابستگي دولت را از وجوه دريافتي از مردم قطع كنيم و از بيت المال در حد كافي در اختيار محتسب بگذاريم .
مشكلات ديگري را به وجود مي آوريم ، از جمله اين كه اگر جوهره ی تقوا در نهاد او نباشد ، خزانه ی سرشار يك كشور ثروتمند هم نمي تواند محتسب را از سقوط به منجلاب دنيا پرستي باز دارد ، چرا كه ناهي از منكر ، همانند پيامبران جانشين خدا در زمين(154) و عهده دار وظايف پيغمبران است(155) و بايد مثل آنان به تقوا مزين ونبايد همچون اصحاب شيطان به شكل افراطي از مواهب دنيوي بهره مند شود، زيرا دوستي دنيا سرچشمه همه خطاهاست(156).
و با وظيفه نهي از منكر ، كه مبارزه با خطاهاست ، سازگاري ندارد.
ژ) تشريفاتي شدن :
آن چه مسلم است اين است كه نهي از منكر بايد از ميان مقامات ارشد آغاز شود و كساني كه متصدي وظيفه ی نهي از منكراند ، ابتدا بايد خود را اصلاح كنند و به تعبير روايات « نهي از منكر را از دل آغاز كنند(157) » و اگر مقامات ارشد ، علاقه ی قلبي به رواج معروف ها و از بين بردن منكرات نداشته باشند يا خود آلوده به انواع منكرات باشند ، بدون شك كار اين دايره، كاري تشريفاتي و بي نتيجه خواهد بود ؛ زيرا « مردم به دين پادشاهان خود هستند(158)» و « هرگاه اميري فاسد شود ، همه مردم فاسد مي شوند .(159) »
س) منزوي شدن و ادغام :
وقتي نهي از منكر دولتي مي شود و تابع فرامين حاكماني مي شود كه غالباً به ناحق بر مسند حكومت مي نشينند، كه ( به تعبير قرآن ، كارشان ايجاد فساد است(160) ).
اگر براي حفظ ظاهر و عوام فريبي هم با وجود يك نهاد تشريفاتي براي امر به معروف و نهي از منكر موافق باشند ، از آن جا كه اطرافيان نزديك و دور حاكم ممكن است مورد مزاحمت مأموران نهي از منكر قرار گيرند و به ناچار به شكلي پاي حاكمان به ميان آيد و همين وجود تشريفاتي و ظاهري هم دوام نمي يابد و حاكمان به هر شكل ممكن در صدد از بين بردن اسم و رسم اين نهاد مذهبي بر مي آيند . گزارش هاي تاريخي مختلفي حاكي از آن است كه دايره دولت به تدريج رو به ضعف نهاد ، و با نهاد هاي ديگر ادغام شد و رفته رفته از اهميت آن كاسته شد.
به عنوان مثال : « در بغداد غالباً منصب شرطه و محتسب تركيب مي شد و به يك فرد واگذار مي شد(161) » .
ش) اضمحلال تدريجي :
ادغام شدن دولت در نهاد هاي ديگر و توزيع وظايف آن ، ميان ديگر نهاد ها ، زمينه ساز حاشيه اي شدن نقش اين نهاد و كم رنگ شدن حضور آن در صحنه ی اجتماع و انزواي آن است .
اين انزوا ، موجب مي شود كه به تدريج همان نقش حاشيه اي از بين برود و درجامعه ، جايي براي امر به معروف و نهي از منكر باقي نماند(162).
ص) نبودن ساز و كارهاي مناسب :
در باب امر و نهي واقعيت مطلب اين است كه اين فرائض بايد پس از دعوت به خير صورت پذيرد .
ابتدا بايد مردم نسبت به معروف ها و منكرات آشنايي پيدا كنند و آن ها را بشناسند ، پس از آن نوبت به مرحله ی امر و نهي برسد .
اين دعوت به خير، هم سلامت جامعه را تضمين مي كند و هم به رشد و تعالي آن ياري مي رساند و هم به عنوان پيش گيري ، مانع گسترش گناه مي شود و نياز به درمان را كه وظيفه ی دوم است را كم مي كند .
در حكومت ديني ابتدا بايد نهاد هايي همچون وزارتخانه هاي فرهنگ و ارشاد اسلامي ، آموزش و پرورش ، آموزش عالي، سازمان تبليغات اسلامي، حوزه هاي علميه، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، صدا و سيما و نهاد هاي مردم ساز همچون كانون هاي فرهنگي و ... كار تبيين معروف ها و منكرات را انجام دهند ؛ امري كه به هر دليلي از جمله مشغوليت هاي دوران دفاع مقدس، كوتاهي برخي مسئوولان و نهاد هاي مرتبط، كمبود امكانات اقتصادي، كمبود نيروهاي فكري ، انبوه و گستردگي تهاجم فرهنگي تاكنون به طور شايسته و كامل انجام نشده است .
ض) نبود قوانين لازم :
اجراي دقيق اصل مذكور ، نيازمند تصويب قوانين جزايي ، كيفري و حقوقي است .
- متأسفانه هنوز در جامعه ی ما خلأ قانوني يا ضعف و كمبود قانون ، در اين زمينه وجود دارد .
منكرات هميشه به يك شكل و شيوه انجام نمي شوند .
هر چند روح كلي حاكم بر تمامي آن ها يكي است و آن هم نافرماني از دستور خدا و گناه است .
به همين دليل ، قوانين بازدارنده يا تنبيهي ، مدام بايستي تدوين ، تعمير و تكميل شوند . امري كه تلاش گسترده و دقيقي را طلب مي كند .
ط) عدم بودجه كافي :
اجراي فرائض مذكور، به ويژه مقدمات آن ، از جمله دعوت به خير كه در خود اصل هشتم نيز به آن اشاره شده است، در برخي موارد نيازمند تخصيص بودجه ي مخصوص است كه به طور مشخص بايستي انجام گيرد و تاكنون به نوعي مغفول مانده است .
هرگونه فعاليت سازمان يافته ، مداوم ، علمي و گسترده مانند : ديگر فعاليت ها ، نيازمند بودجه و امكانات مالي و مادي و سخت افزاري است(163) .
ظ) بي اعتنايي و عدم احساس مسئووليت :
انساني كه نسبت به دنياي پيرامون خود بي توجه و به دور از تعهدات اجتماعي است و در برابر هم نوعان خود ، اعم از ؛ همسايگان، همشهريان، والدين، فرزندان و... همانند چوب خشكي باشد كه بد و خوب آن ها ، و يا خير و شرّشان هيچ گونه تغيير و تأثيري در او ايجاد نكند و در اصطلاح آن ها حركتي از خود نشان ندهد و صلاح و فساد جامعه، برايش اندك ارزشي نداشته باشد .
در نتيجه از چنين افرادي نمي توان انتظار ارشاد و امر به معروف و نهي از منكر داشت ، چرا كه اين فريضه ي الهي در فهم و شعور و پس از آن بر اراده و عمل استوار است و اين در نهاد چنين افرادي ، هرگز پيدا نمي شود(164) .
بنابراين ، احساس مسئووليت و دغدغه داشتن مسئوولين و دولت مردان از عوامل مهم اجرا يا عدم اجراي اصل فوق الذكر است .
به نظر مي رسد ، متأسفانه حداقل در بخشي از نيروها و مسئوولان جامعه ، كمبودي از اين ناحيه وجود دارد .
ع) كثرت كارها :
دشواري و گستردگي مسائل اجتماع ، به ويژه در دوراني كه كشورها از هر سو، مورد هجمه بوده و تعامل با كشور هاي ديگر و تدبير امور زندگي مردم، آن چنان توان و فكر مسئوولان را به خود مشغول مي دارد كه گاه اين گونه امور ، مورد غفلت و فراموشي قرار مي گيرند و يا اگر هم فراموش نشوند ، فرصت و تواني براي انجام آن ها باقي نمي ماند .
البته اين مانع ، دليل قانع كننده اي براي عدم انجام فرائض مذكور نيست ، ولي به هرحال ، حداقل در مورد بخشي از مسئوولان صادق مي باشد .
غ) كثرت مسئووليت ها :
متأسفانه بر اساس يك سنّت غلط ، معمولاً مسئوولان دولتي در كشورما ، بيش از يك مسئووليت دارند و اين كثرت مسئووليت ها حتي در مورد صادق ترين ، عالم ترين و توانا ترين و با دغدغه ترين افراد نيز، موجب پايين آمدن راندمان كار و نتيجه مي گردد.
به ويژه اين كه اين افراد به دليل كمبود وقت ، افراد ديگري را مأمور انجام كار مي كنند و خود به يك نظارت نه چندان مؤثر اكتفا مي نمايند(165).
ف) تبليغات مسموم :
تبليغات مسموم و مغرضانه عليه يك ملت و يا عده اي كه امر به معروف مي كنند باعث آلوده كردن ذهن افراد نسبت به آنان مي شود و آن قدر اثرات بدي دارد كه كشور ايران را ضد حقوق بشر و ظالم ترين دولت هاي جهان را طرف دار حقوق بشر به شمار مي آورد .
ق) اجراي غلط :
هميشه نمي توان همه ی تقصيرها را به گردن افراد اهل خلاف يا جامعه و يا تبليغات مسموم انداخت ، بلكه گاهي بايد به خودمان و بينديشيم و ببينيم آيا ما در نوع امر به معروفمان همان روش اولياي خدا را داريم(166)؟
« قالَ عَلي (علیه السّلام) : اَجْمِلُوا فِي الْخِطابِ تَسْمَعُوا جَميلَ الْجَواب (167)»
« در سخن گفتن نيكو ، خطاب كنيد تا جواب نيكو بشنويد . »
بايد بدانيم كه آمرين به معروف بايد روانشناس، كارشناس ، عالم و هنرمند باشند ، زيرا ؛ هم خلاف ها گوناگون است و هم روش نهي از منكر بايد گوناگون باشد . همچنان كه امام رضا (علیه السّلام) فرمودند :
« مَن طَلَبَ الاََمْرَ مِنْ وَجْهِهٍ لَم يَزِلَّ(168)... »
« هركس ، كاري را از راه خودش وارد شود ، دچار لغزش نخواهد شد. »
ك) حاشيه امن وابستگي به قدرت :
هميشه قدرتمندان بي تقوا در سايه ي امن دولت هاي قدرت مدار ، مشغول لذت دنيوي خويش بوده اند و اينان كه امكانات قانوني و فرا قانوني ! در اختيارشان بوده ، از اين موقعيت خود ، به نفع خويش و به ضرر جامعه استفاده نموده اند(169).
گ) بي تفاوتي توده ها :
هر گاه مردم در مقابله با منكر ، بي تفاوت شدند ، سرايت گناه به لايه هاي وسيع اجتماع ، حتمي و اجتناب ناپذير خواهد شد و ديگر جايگاه مطمئني در جامعه براي دين داران نخواهد ماند .
همان طور كه اگر مردمي كه در كشتي نشسته اند به كسي كه كشتي را سوراخ مي كند ، اعتراض نكنند ، لحظاتي بعد همه ی آن ها غرق خواهند گرديد(170) .
ل) همكاري نكردن حكومت :
در فساد هاي كلان كه جلوگيري از آن ها در حد قدرت يك يا چند نفر نيست بايد دولت و حكومت وارد ميدان شود و از قدرت عظيم حكومتي استفاده كرد. زيرا ؛ حكومت را در اين ورطه ، حقي پا برجاست(171).
م) نارسائي مفاهيم اجتماعي و سياسي :
در تاريخ فلسفه ي سياسي مي خوانيم كه آن گاه كه مفاهيم خاص اجتماعي و سياسي در غرب مطرح شد و مسئله ی حقوق مردم و حاكميت به ميان آمد و عدّه اي طرفدار استبداد سياسي شدند و براي مردم در مقابل حكمرانان حقّي قائل نشدند ، اين عده در استدلال هاي خود براي اين كه پشتوانه اي براي نظريات سياسي خود پيدا كنند به مسئله خدا چسبيدند و مدعي شدند كه حكمران در مقابل مردم مسئوول نيست، بلكه او فقط در برابر خدا مسئوول است ، ولي مردم در مقابل حكمران مسئوول اند و حكمران حقوقي دارد كه مردم بايد ادا كنند .
از اين رو بود كه در انديشه ها ، نوعي ارتباط تصنّعي به وجود آمد ، ميان اعتقاد به خدا و اعتماد به لزوم تسليم در برابر حكمران و سلب حقّ هرگونه مداخله اي در برابر كسي كه خدا او را براي نگهباني مردم برگزيده است .
از نظر فلسفه ی اجتماعي اسلامي ، نه تنها مردم در مقابل حكمران مسئوول اند ، بلكه حكمران هم در مقابل مردم مسئوول است .
اميرالمؤمنين پيشواي سياسي و اجتماعي و برگزيده ی حضرت حق ، در گير و دار صفين با مردم سخن گفت و فرمود :
« حق تعالي با حكومت من بر شما ، شما را همان اندازه حق بر عهده ي من قرار داده كه مرا بر عهده ي شماست . حق همواره دو طرفي است ، كسي را بر ديگري حقّي نيست مگر این كه آن ديگري را هم بر او حقّي است ، و اگر كسي باشد كه بر ديگران حق دارد و ديگران بر او حقّي ندارند ، او تنها خداست و آفريدگانش را چنين مزيّتي نيست ، زيرا او بر بندگانش توانايي و قدرت دارد و قضاي گوناگون او جز به عدالت جاري نمي گردد .
يعني حق ، متبادل است ، كه هركس از آن بهره مند شد مسئووليتي در مقابل خواهد داشت(172). »
4-2- آسيب هاي عمومي :
4-2-1- جهل و ناداني :
اساس و پايه ي دين مبين اسلام ، معرفت و آگاهي است .
چرا كه تحت سايه ي علم و دانايي زندگي دنيوي و اخروي بشر از ارزش واقعي برخوردار مي شود ، لذا اولين وظيفه اي كه در اعتقادات اسلامي متوجه انسان مي گردد ، شناخت و آگاهي از حقيقت اصول اعتقادي است .
نبايد غفلت كرد كه در منابع اسلامي ، يكي از علل تباهي ، جهل و ناداني معرفي شده است .
اين بزرگ ترين آفت رشد بشري مي تواند زمينه ساز بسياري از مفاسد فردي و اجتماعي شود و راه را بر روي ارزش هاي انساني و اسلامي سد نمايد(173).
4-2-2- سستي و بي حوصلگي :
از جمله آفات بازدارنده امر به معروف و نهي از منكر ، سستي و بي حوصلگي است ، كه گاهي ناشي از بي اعتنايي در جامعه مي باشد .
اين حالت نه تنها انسان را از انجام وظايف اخلاقي – اجتماعي باز مي دارد ؛ بلكه روحيه ي تنبلي در كار و بي حالي در تلاش هاي روزمره ی زندگي را در فرد ايجاد مي كند .
درحديثي از امام صادق (علیه السّلام) در مورد مذمّت اين صفت آمده كه :
« قال الصادق (علیه السّلام) : ايّاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الْضَّجرَ فَإنَّهُما يَمْنَعانَكَ مٍن حَظِّكَ مِنَ لدُّنيا وَ الْاخِرَهِ .»
« از كسالت و بي حوصلگي دوري كن ، زيرا اين دو ، تو را از بهره ات در دنيا و آخرت باز مي دارد(174). »
4-2-3- مبارزه با معلول :
در تعاليم اسلام سخن از خشكانيدن ريشه ی فساد است ، اگر ريشه ي فساد موجود باشد و ما هم بخواهيم با معلول يعني يك نفر ، مريض مبتلا ، مبارزه كنيم ، نتيجه اي نخواهيم گرفت ، در مبارزه با مواد مخدر بايد با توليد گران آن مبارزه كرد .
در پيشگيري از مفاسد جنسي بايد از نگاه آلوده و خلوت با نامحرم جلوگيري كرد .
اسلام مي گويد : امرا و سلاطين اگر اصلاح شوند ، جامعه ، اصلاح خواهد شد.
البته اين به آن معنا نيست ، پس اگر نتوانيم ، با علت مبارزه كنيم ، امر به معروف را ترك كنيم ، بلكه سفارش شده به سراغ ريشه هاي بالاتر فساد برويم و به جاي مبارزه با يك نفر گناهكار به سراغ آن جمع و آن باند برويم و اين ها مبارزه با علت است نه معلول(175) .
4-2-4- طولاني شدن :
هر كسي ظرفيتي دارد و حوصله ي هر كس اندازه اي .
در امر به معروف بايد حوصله ها را در نظر گرفت ، اگر اهل منكري از نصيحتي به دليل طولاني شدن آن سرخورده شد ، ديگر نمي توان او را متمايل به حقايق نمود(176) .
4-2-5- عامل نبودن گوينده :
دستور اسلام اين است كه با كردارتان ، مردم را به خوبي ها دعوت كنيد ، اگر با زبان امر به معروف كنيد ولي خود به معروف عمل نكنيم ، چنين امر به معروفي در كسي اثر نخواهد گذاشت .
قرآن با سرزنش مي فرمايد : « لِمَ تَقولونَ ما لا تَفعَلونَ (177)»
« چرا مي گوييد چيزي را كه خود به آن عمل نمي نماييد. »
در اين زمينه امام صادق (علیه السّلام) مي فرمايند :
« قال الصادق (علیه السّلام) : كونوا دُعاةَ الناسِ بِاَعْمالِكُم(178)»
« دعوت كننده ي مردم باشيد با اعمالتان .»
4-2-6- مأيوس كردن گناهكار :
اگر آمر به معروف با ديدن اهل منكري او را مأيوس كند ، چنين كسي در كارش كاربردي نخواهد ديد ، چون شايد كسي گناهي انجام بدهد ولي قبح آن گناه را نمي دانسته يا تمايل قلبي به آن نداشته باشد يا در گير و دار دوستان اهل معصيت گرفتار شده ، كه اگر چنين باشد ما به جاي هدايت او ، به گناهكاري او كمك كرده ايم .
آمر به معروف يكي از وظايف اش اين است كه به شخص نااميد ، اميد بدهد .
اميرالمؤمنان علي (علیه السّلام) در مورد برخورد با اهل گناه فرموده است :
« قال علي (علیه السّلام) : يَنْبَغي لِاَهْلّ الْعِصْمَهِ وَ الْمَصْنوعِ اِليْهِمْ فِي السَّلامَهِ عَنْ يَرْحَموا اَهلَ الذُنوبِ و ... »
« سزاوار است براي افرادصالح و پاكدامن كه نسبت به اهل گناه رحم كنند(179).»
4-2-7- قضاوت عجولانه :
امر به معروف اگر از روي قضاوت عجولانه و احساسي باشد ، مكان و زمان در نظر گرفته نشود ، گاهي اثر معكوس مي گذارد كه در نهايت هم ، پشيماني به بار مي آورد .
اگر به فردي كه مرتكب جرمي شده ولي توجيه نيست ، انسان تذكري بدهد ، اين تذكر، يا بي اثر و يا كم اثر خواهد بود(180).
امام علي (علیه السّلام) مي فرمايد : « الصَّبْرُ ظَفَرٌ ، الْعَجَلُ خَطَرٌ »
« ... صبر ، موجب پيروزي ، و عجله ، خطرآفرين است(181). »
4-2-8- ترس از جوّ سازي :
از آن جا كه اهل منكر كار خويش را توجيه مي كنند و زمينه را از كسي كه مي خواهد امر به معروف كند مي گيرد و امر به معروف از ترس جوّ زدگي ، مسخره و ملامت ، دست از اين فريضه ي الهي كشيده و از ترس جوّ سازي آن را ترك كنند كه البته درمان آن در كلمات گهربار حضرت علي (علیه السّلام) آمده است .
در آن جا كه مي فرمايند :
« ... وَ لا تأخُذُكَ فِي اللهِ لومَةُ لائِمٍ ... »
«مبادا در اين راه از جوّ سازي و ملامت گران تأثير پذير باشي(182) ؟»
4-2-9- تجسس هاي بي جا :
سرك كشيدن به زندگي خصوصي افراد و كشف گناه از نظر اسلام مذموم است .
« چرا كه ما موظف نيستيم براي كشف منكرات پنهان به هر جايي سر بزنيم و نمي توانيم به جاسوسي يا كنجكاوي بپردازيم .
يا با احتمال ضعيف يافتن وجود منكري ، به خانه اي حمله كنيم(183) . »
« امام صادق (علیه السّلام) فرمودند : هر كس لغزش و گناه مؤمنين را پيگيري كند ، خداوند در همين دنيا هم او را افتضاح خواهد نمود (184). »
4-2-10- منفي بافي :
در امر به معروف نبايد فقط عيب ها و نقاط منفي را گفت ، خوب است ابتدا انسان از خوبي ها و صفات پسنديده بگويد.
چرا كه در هر كسي نقاط منفي و مثبت هست و ما مأموريم كه نقاط مثبت را هم گوشزد كنيم .
قرآن مجيد، حتي وقتي مي خواهد مذمّت شراب را بگويد از منافع آن مي گويد و سپس ضررهايش را گوشزد مي كند .
قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « مَنْ اَمَرَ بِالْمَعروفِ فَليَكُنْ اَمْرُهُ ذلكَ بِمَعروفٍ »
« هر كس كه امر به معروف مي كند بايد شيوه اش نيز معروف و پسنديده باشد(185) .»
4-2-11- كارهاي غير ريشه اي :
ما ، در نهي از منكرگاهي به سراغ ريشه ی فساد نمي رويم و با فرعيات، سر ستيز داريم .
قرآن مي گويد: « فَقاتِلُوا اَئِمَةَ كُفْرِ(186)»
« پيشوايان كفر را بكشيد. »
در مسئله ی مبارزه با منكر، بايد به سراغ ريشه ها و عوامل فساد رفت .
در حالي كه اسلام با اصل و ريشه ی مفاسد ، مخالف است(187) .
4-2-12- طمع كاري :
گاهي شخص به طمع مال ، گرفتن جايزه و هديه ، جذب مشتري ، خوشايندي ديگران و امثال آن ... در برابر منكرات سكوت مي كنند(188).
طمع ، زبان « امر به معروف و نهي از منكر» را به زبان « تملّق و چاپلوسي » تبديل مي كند .
وقتي انسان به دام طمع ، گرفتار شود و براي رسيدن به سود بيشتر ، چشم خيره داشته باشد ، قدرت « امر» نسبت به كار پسنديده ، و جرأت « نهي» نسبت به قبايح را از دست مي دهد و هميشه در انديشه ی آن است كه با چه الفاظي سخن بگويد كه بهتر مورد توجه قدرتمندان و حكومت مداران قرار گيرد .
بنابراين كسي مي تواند امر و نهي كند كه دل از بند طمع رها كرده باشد و اين مقام والاي انسان هايي چون « ابوذر» است (189).
4-2-13- روحيه ی سازشكاري :
افرادي هستند كه از خود ، موضع و شخصيت مستقلي ندارند ، در شرايط مختلف رنگ عوض مي كنند و اهل ساخت و پاخت اند(190) .
البته لازمه ي چنين روحيه اي «نفاق» است ، تا در هر شرايطي بتواند موافق آن سخن بگويند(191) .
از چنين افرادي انتظار سخن جدي نبايد داشت ، چون پيوسته « مدارات» را پيشه ي خود ساخته اند(192) .
كساني كه به اين آفت رواني گرفتار شوند ، قدرت « امر و نهي » را از دست مي دهند و هميشه در شرايط مختلف « هضم» مي شود و روشن است كه ديگر « آمر به معروف و ناهي از منكر» نخواهند بود .
4-2-14- حفظ آبروي خود :
برخي به توهم اين كه اگر « امر به معروف و نهي از منكر» كنند از چشم ديگران مي افتند و چه بسا مثل گذشته مورد احترام آن ها قرار نگيرند، بدين جهت از انجام اين فريضه ي بزرگ ، خودداري مي كنند ، اين گروه در روابط اجتماعي و خانوادگي خود ، همه چيز را ناديده مي گيرند تا مبادا « كدورتي» پيدا شود ، و كسي از آن ها رنجيده خاطر شود .
از اين رو كساني كه از « سرزنش مردم » واهمه دارند ، و « ملامت ديگران » برايشان غير قابل تحمل است ، نمي توانند در انجام امر به معروف و نهي از منكر موفق باشند(193).
4-2-15- اصلاح خود :
از نظر تفكر اسلامي « فرد » و « جامعه » داراي تأثير متقابل و ارتباط دو جانبه اند ، كه اصلاح هر يك در اصلاح ديگري تأثير دارد .
بنابراين هر كس با اصلاح خويش مي تواند به اصلاح جامعه كمك كند و حتي آنان كه در صدد رفع تباهي از ديگران اند ، در جهت رشد خود نيز تلاش كرده اند(194) .
4-2-16- وابستگي :
روابط گسترده و مناسبات عديده ي بشر در دنياي نوين موجب شده است كه انسان ها به دلايل گوناگون و يا با اهداف مشترك ، تحت عناوين گوناگون از قبيل سازمان ، گروه ، حزب ، هيأت ، اتحاديه و يا هر نام ديگري ، سرنوشت سياسي، اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي و حتي عقيدتي خود را به ديگران پيوند بزنند .
در چنين حالتي ، موفقيت و شكست در فعاليت اعضاء به همگي بر مي گردد ، يعني اين كه تعلق و وابستگي گروهي مبناي بسياري از رفتارها در جامعه مي شود .
به عبارت ديگر ، آن چه موجب يك عمل مي شود ، تصميم جدي بر مبناي منافع گروهي است .
در اين حالت ، رسيدن به موفقيت فوري تر و قوي تر از نوع و شكل عمل خواهد بود.
به بيان ديگر، ارزش هاي ديني در رتبه ي مؤخر از ارزش هاي تعريف شده ي گروه قرار مي گيرد .
از سوي ديگر ، در موارد بسياري ، منافع گروه ايجاب مي كند كه اعضاء برگناهان و رفتار هاي غير اخلاقي و غير ديني يك ديگر سرپوش گذارد، چرا ؛ كه تضعيف يك فرد از گروه و يا افشاي منكرات او ، موجب تضعيف سازمان و گروه شده و منافع جمع را با خطر مواجه مي سازد(195) .
4-2-17- عدم رعايت درجات امر به معروف و نهي از منكر :
چنان چه مي دانيم بعضي از معروف ها نسبت به بعضي ديگر حالت علّي داشته و علت آن ها به حساب مي آيند .
يعني اگر معروف ها را به ترتيب اولويت ، طبقه بندي كنيم ، قطعاً بعضي در طبقات اصلي و علت و مادر بقيه ، قرار مي گيرند و بعضي در طبقات پايين تر و معلول.
بدون شك با آمدن معلول ، علت نخواهد آمد ، ولي اگر اهتمام خود و مادر را براي ايجاد علت ها ، معروف كنيم ، اولاً: به لحاظ اهميت آن ها، عده ي بيشتري را با خود همراه كرده ايم و تأييدات عام تر و قوي تري خواهيم داشت.
ثانياً : چون كه صد آمد ، نود ، هم پيش ماست .
بدون صرف انرژي و وقت زيادي به خيلي از معروفات معلول هم رسيده ايم .
همچنين است در مبارزه با منكرات .
با توجه به وقت و توان و امكانات معدود حتماً بايد به سراغ منكرات ريشه اي و علّي رفت تا با مبارزه ي با آن ها ، منكرات معلولي ، خود به خود از بين رفته و نابود شوند .
عدم توجه به اين مهم باعث استهلاك و فرسايش نيروها ، كندي فعاليت و بي نتيجه بودن و ... خواهد شد(196).

فصل پنجم : آثار و عواقب ترك امر به معروف و نهي از منكر
5-1- آثار و عواقب ترك امر به معروف و نهي از منكر :
اگر به وسيله ي امر به معروف دين خدا به پا داشته مي شود و به اين وسيله ، شهرها آباد مي شود ، به يقين با ترك كردن آن صدماتي به دين دنيا و جامعه خواهد خورد .
در نتيجه برخي از آثار و عواقب ترك امر به معروف و نهي از منكر از اين قرار است :
5-1-1- پشيماني در قيامت :
عده اي از اهل عذاب الهي در آخرت كساني اند كه امر به معروف و نهي از منكر را رها كرده و به آن عمل نكرده اند: « كانوُا لا يَتَناهَوْنَ عَن مُنكَرٍ ...(197) »
5-1-2- ضعف ايمان :
طبيعي است كه اگر انسان انجام منكري را ببيند و تغييري نكند مدتي نخواهد گذشت كه فردي بي تفاوت بار خواهد آمد و جنبه هاي ايماني او ضعيف خواهند شد(198) .
امام صادق (علیه السّلام) فرمودند :
« قال الصادق (علیه السّلام) : كُلُّ مَنْ لَمْ يُحِبُّ عَلَي الدّينِ وَ لَمْ يُبْغِضْ عَلَي الدّينِ فَلا دينَ لَهُ »
« هر كس به خاطر دين محبت نورزد و به خاطر دين خشمگين نشود، دين ندارد .(199) »
5-1-3- شريك جرم بودن :
مسلماني كه در مقابل معصيت بي تفاوت است ، شريك جرم گناهكار محسوب مي شود .
زيرا سكوت در مقابل آن كار ناپسند ، نوعي رضايت از آن عمل مي باشد .
رسول اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: « كسي كه به معروفي امر و يا از منكري نهي كند يا افراد را به كار خوبي راهنمايي كند در آن كار خوب شريك و كسي كه به بدي امر كند ، در آن بدي شريك است(200). »
بنابراين ، هر مسلماني وظيفه دارد براي رهايي از شركت در گناه اهل معصيت در صورت مشاهده ي خلاف ، اگر چه قدرت جلوگيري از منكر را نداشته باشد ، حداقل با زبان ، نهي از منكر كند و مخالفت خود را ابراز كند .
اين وظيفه اي است كه مخصوصاً در محيط زندگي انسان بايد به آن توجه خاص شود تا اهل معصيت جرأت تكرار عمل خلاف را پيدا نكنند .
امام صادق (علیه السّلام) مي فرمايند : « مَنْ كانَ لَهُ جّارٌ وَ يَعْمَلُ بِالْمَعاصِيَ فَلَمْ يَنْهَهُ فَهُوَ شَريكُهُ »
« هر كس همسايه اي دارد كه اهل معصيت است و او را نهي نمي كند ، در گناه او ، شريك است.(201) »
5-1-4- موجب غضب الهي است :
خداوندي كه نعمات عام او ، شامل همگان است رحمت خاص او فقط كساني را شامل مي شود كه سر بندگي فرود آورند و در رواج احكام الهي بكوشند و اگر گناهي را در حال رواج ديدند ، جامعه را از آن بازدارند .
اما فردي كه به وظيفه ي ديني خود در مسئله ي امر به معروف عمل نمي كند ، مستجب غضب خداوند است .
« رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از كسي كه امر به معروف نمي كند تعبير به مؤمن ضعيفي كه دين ندارد فرموده است و مي گويد : چنين كسي مبغوض الهي است(202) . »
باز از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است كه فرمودند :
« لا تَزالُ اُمَتي بِخَيرِ ... ما اَمَروا بِالْمَعروف وَ نَهوا عَنِ الْمُنْكَرِ و تعاوَنوا عَلَي البِّرِ ... فَاِذا لَمْ يَفْعَلوا ذلكَ نُزِعَتِ مِنْهُمُ البَرَكاتُ و سُلِطَّ بَعضُهُم عَلي بَعضِ ... وَ لَم يَكن لَهُم ناصِرٌ فِي الْارضِ وَ لا فِي السَّماء »
« تا هنگامي كه افراد امت من، امر به معروف و نهي از منكر كنند و در مورد كارهاي نيك با هم همكاري داشته باشند ، در خير و خوبي خواهند بود .
اگر چنين نكنند ، بركت هايشان مي رود و برخي بر عده ي ديگرشان مسلط مي شوند و هيچ كس در زمين و آسمان ، آن ها را ياري نخواهد كرد(203). »
5-1-5- موجب عقوبت الهي است :
عقوبت الهي به دنبال ترك اين فريضه ، به سراغ ملت ها مي رود .
اگر مردمي گناه بكنند و عدّه اي بي تفاوت باشند ، بلاي خانمان سوزي كل جامعه را خواهد سوزاند .
همان طور كه ناقه ي حضرت صالح را يك نفر سر بريد ، اما در مسئله ي عقوبت همه ملتش عقوبت شدند ، چرا كه سكوت نمودند و به آن رضايت دادند(204).
چنان چه قرآن مي فرمايد :
« فَاَقروا الناقَهَ و عَطوا عَن اَمْرِ رَبِّهِم »
« سپس ( ناقه ) را پي كردند و از فرمان پروردگارشان سر پيچيدند(205). »
بنابراين ، « رضایتمندی به عمل قومي ، بسان كسي است كه با آنان همراهي كرده است(206) » و « خداوند قومي را كه در برابر منكر خاموش باشند ، عذاب خواهد كرد(207). »
از پيغمبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است كه فرمودند :
« وقتي مردم امر به معروف و نهي از منكر را رها كنند ، منتظر و مطمئن باشند كه پشت سر آن عذاب الهي مي آيد(208). »
5-1-6- موجب شيوع فساد اجتماعي مي شود :
اگر در جامعه اي گناه رايج شود و كسي اعتراض نكند ، آن جامعه دچار تزلزل و هرج مرج خواهد شد .
چرا كه انسان ها به صورت زنجيره اي با هم ارتباط دارند .
« گناه همچون ويروسي خطرناك است كه در ديگران اثر گذاشته و باعث شيوع آن بيماري مي شود(209). »
بنابراين ، « در صورت ترك امر به معروف ، بدي ها در ميان ملت ها رايج خواهند شد و جامعه اي كه بدي ها در آن رواج داشته باشد ، امنيت ايماني و اقتصادي سياسي از آن جامعه ، رخت بر بسته(210) » ، « رفته رفته ارزش ها به ضد ارزش ها تبديل خواهد شد ، در نتيجه چنين جامعه اي از هدايت و سعادت ، فاصله ي فراوان گرفته و در گمراهي و تباهي غوطه ور مي گردد(211). »
قرآن در اين زمينه مي فرمايد :
« ...وَ لَوْ لا دَفعُ اللهُ النّاسَ بَعضُهُم بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْاَرضُ و...(212) »
« اگر گروهي از مردم جلوي فتنه و فساد ديگران را نگيرند ، همه ی زمين به فساد كشيده مي شود. »
5-1-7- محروميت از سعادت و حيات راستين :
زندگي انسان غير از جنبه ي مادي و ظاهري ، جنبه اي معنوي و انساني دارد كه در حقيقت بعد مادي زندگي ، مقدمه اي براي رسيدن به اهداف معنوي آن است . زندگي بدون اهداف معنوي ، پوچ و تهي است .
كسي كه نسبت به ارزش هاي معنوي بي تفاوت باشد و براي ايجاد معروف در جامعه و از بين بردن منكرات هيچ كوششي انجام ندهد ، در حقيقت ، حيات معنوي و سعادت حقيقي را از دست داده است .
امير مؤمنان (علیه السّلام) مي فرمايد :
« مَنْ تَرَكَ اِنكارَ الْمُنكَرِ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسانِهِ ، فَهُوَ مَيِّتُ بَيْنَ الْاَحْياءِ »
« كسي كه انكار منكر را با قلب و دست و زبانش ترك كند مرده اي ميان زندگان است(213). »
بنابراين ، تارك اين واجب عظيم الهي از عنايت الهي و سعادت معنوي هم محروم مي گردد .
امام صادق (علیه السّلام) مي فرمايد :
« وَيْلٌ لِقَوْمٍ لا يُدينونَ اللهَ بِالْامرِ بِالْمعروفِ وَ النَّهيِ عَنِ الْمُنكَرِ(214) »
« واي بر كساني كه با امر به معروف و نهي از منكر ، خود را به خدا نزديك نمي كنند. »
5-1-8- لعنت ابدي :
اگر آمر به معروف با اطّلاع از ارتكاب گناه شخصي ، جلوي گناه او را نگيرد و سكوت نمايد ، چنين سكوتي شركت در جرم اوست و لعنت ابدي را به دنبال خواهد داشت .
« أَلدُّنيا مَلعونَةٌ مَلعونٌ ما فيها إلّا أََمْراً بِالْمَعروفِ أَوْ نَهْياً عَنْ مُنْكَرٍ أَوْ ذِكْرَ اللهِ »
« دنيا و آن چه در آن است ، ملعون لعن شده است ، مگر ( در آن ) فرمان به عمل نيك و نهي از عمل بد و ذكر خدا شود(215). »
5-1-9- تسلط اشرار :
يكي از آثار پر بركت رواج امر به معروف و نهي از منكر در جامعه ي اسلامي، دلگرمي مؤمنان و مستحكم شدن پشتوانه ی اجتماعي اهل ايمان است .
اميرمؤمنان (علیه السّلام) مي فرمايد :
« فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعروفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمنينَ »(216)
« هر كس امر به معروف كند ، پشت مؤمنين را محكم گرداند. »
اما « اگر اين واجب الهي به فراموشي سپرده شود ، به مرور زمان ، اهل گناه و اشرار جامعه ، بر امور مسلط گرديده(217) » و انسان هاي مؤمن در جامعه خوار و منزوي خواهند شد و تنها راه جلوگيري از اين حادثه ي شوم ، رواج امر به معروف و نهي از منكر در جامعه ي اسلامي است .
امير مؤمنان (علیه السّلام) مي فرمايد :
« لا تَتْرُكوا الْامْرَ بِالْمَعروفِ وَ النَّهيَ عَنِ المنكَرِ ، فَيُوَلي اللهُ أُمورَكُمْ شِرارَكُم ثُمَّ تَدعونَ فَلا يُستَجابُ دُعاءُكُمْ »
« امر به معروف و نهي از منكر را ترك نكنيد كه خداوند اشرار را حاكم بر امورتان خواهد كرد ، سپس براي رفع اين بلا ، دعا خواهيد كرد اما مستجاب نخواهد شد.(218) »
نتيجه :
از آن چه گفته شد ، مي توان به دست آورد كه :
شناخت ابعاد و زواياي امر به معروف و نهي از منكر از مسائل مهمي است كه در مكتب همه ی پيامبران نيز به آن توجه خاص شده و در تمام اديان الهي وجود داشته و از اصول اساسي دين ، محسوب مي شود .
چه بسا افرادي به انجام اين دو فريضه ی مهم معتقد بوده اند و حتي جان خود را فداي آن كرده اند و افرادي هم عناد و لجاجت ورزيدند و در آن جهان به سزاي اعمال خويش رسيدند و مي رسند .
اصل كلام اين است كه تمامي تفاسير قرآن ، اخبار و روايات اسلامي ، يك حرف مشترك را مي زدند و آن اين است كه امر به معروف و نهي از منكر ، واجب و امري ضروري و اساسي است ، كه مورد تأكيد فراوان قرار گرفته است ، ما به درجه اهميت اين مسئله ، جايگاه آن در قرآن و روايات ، بررسي آسيب هاي آن و عواقب و اثرات ترك اين دو فريضه ي نوراني پرداختيم .
ترك امر به معروف و نهي از منكر ، آثاري را در بر دارد كه به برخي از آن ها اشاره شد ، از جمله :
1) موجب ضعيف شدن ايمان مي گردد .
2) در صورت مشاهده ي خلاف ، اگر دانلود...

ما را در سایت دانلود دنبال می کنید

برچسب : آسيب شناسي ,امر به معروف و نهی ,از منکر ,مطالبات رهبری,مطالبات مردمی,عدالت خواهان,عدالت طلبان,اصا هشتم قانون اساسی,بندمیم وصیت نامه امام خمینی,مبارزه با رانتخواری,مبارزه با رشوه خواری,مبارزه با زمینخواری,مبارزه با مفاسد اقتصادی,مبارزه با مفسدان اقتصادی,فرمان 6ماده ای مقام معظم رهبری,خون دل , بندرترکمن خون دل, خون دل بندرترکمن,نظارت مردمی,نظارت مردم برعملکردمسئولین,دانشجویان عدالت خواه,دانشجویان عدالت طلب,مطالبات دانشجویان,نهضت عدالت خواهان,نهضت عدالت طلبان ,دستگاه قضایی,سربازان گمنام امام زمان عج,امران بمعروف,آسیب شناسی, نویسنده : بهمن khoondel بازدید : 565 تاريخ : پنجشنبه 24 مرداد 1392 ساعت: 20:45