برآورد نادرست اصولگرایان از صحنه انتخابات

ساخت وبلاگ

  بعد از اعلام نتایج انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و انتخاب حسن روحانی به عنوان هفتمین رییس جمهور، شاهد تحلیل های متفاوت و متناقضی از چهره ها و شخصیتهای رسانه ای جریان اصولگرا بودیم و متاسفانه در این میان آنچه به قوت به چشم می خورد، خلأ و فقدان دیدگاه جامع نگر نسبت به تحلیل شرایط کنونی است. 

نتیجه انتخابات، اگرچه مقبول و محترم است اما نباید از آسیب شناسی چرایی این نتیجه برای گفتمان انقلاب اسلامی سر باز زد. در این مطلب سعی خواهد شد تا با تاکید بر انسجام داخلی اصولگرایان، به ابعاد این موضوع بپردازیم.
 پایگاه جریان شناسی دیدبان، تحلیل اولیه از این رویداد را بلافاصله پس از نشانه های پیروزی روحانی در صبح شنبه با عنوان "هفت عاملی که اصولگرایان را تضعیف کرد" بر روی خروجی خود قرار داد و سعی کرد در آن نوشته تاکیدی جدی به انسجام گفتمانی اصولگرایان داشته باشد.
اما در این مجال قصد داریم، مجموعه تحلیل ها و خروجی رسانه های وبلاگی و شبکه های اجتماعی فعالان جبهه انقلاب را بررسی کرده و به یک دسته بندی در دیدگاه های آنان برسیم. گفتنی است برای نگارش این متن خرد رسانه های {میکرو مدیا اعم از وبلاگ و شبکه های اجتماعی} بیش از 50 فعال جبهه انقلاب در فضای رسانه ای مورد بررسی قرار گرفته و در کارگروه آنالیز و تحلیل ثانویه دیدبان مورد بازبینی قرار گرفته است.
 
""
 
 رویکردهای اصلی فعالان رسانه ای جبهه انقلاب را می توان به چهار دسته خلاصه کرد که در زیر فهرست گردیده است. 
 
1.رویکرد سکوت  
2.محدود شدن به بیان موضع پیش از انتخابات خود فارغ از نتیجه حاصله و شرایط پس از آن
3.روی آوری به طنز، تمسخر و هجو
4.ارائه تحلیل
  
در رویکرد سکوت، با یک جریان از اشخاصی مواجهیم که به یکی از چهار دلیل زیر سکوت کرده اند؛
 
الف- سرزنش خود: یک گروه که تا پیش از انتخابات، در طرفداری از شخص یا کاندیدای خاص، روزها را سپری می کردند، در آغازین ساعات شنبه با اتفاقی روبرو شدند که گمان می کردند، ابدا روی نخواهد داد. این افراد از آن رو خود را سرزنش می کنند که خود را مقصر می دانند. مقصر از اتفاقی که نتیجه عملکرد آنهاست و به زعم خودشان اگر جور دیگری رفتار می کردند، این اتفاق رقم نمی خورد.
 
ب- بهت ناشی از بزرگی ابعاد خسران: اتفاقی که با مشارکت بیش از 72 درصد ملت در روز جمعه روی داد، شاید بر خلاف انتظار جمعیت کثیری از اصولگرایان بود و بدبین ترین حامیان اصولگرایی نیز ظن به این امر نمی برد که روحانی با کسب بیش از 50 درصد آرا در دور اول به عنوان منتخب ملت معرفی شود! بهت این افراد از این منظر قابل بررسی است که ایشان در ماههای منتهی به انتخابات با اعتماد کامل به تحلیل های سرشناسان اصولگرایی نگریستند و البته ضروری است در اینجا به این مهم اشاره شود که شاید کمتر تحلیلی هم ناظر به نتیجه حاصله از سوی تحلیلگران منتشر شده بود. شاید بتوان سکوت برخی از رسانه ها را از این جنس دانست.
 
ج- صبر برای اعلام موضع سایرین و شفاف شدن فضا: گروهی نیز به این دلیل اظهار نظر نکردند که منتظر بودند، بقیه به اظهار نظر بپردازند و بر اساس آنچه دیگران می گویند موضع اتخاذ کنند. این گروه از توانایی تشخیص و تمیز شرایط به خوبی برخوردار نیست اما دوست دارد در بدنه این جبهه حضور داشته باشد و به نقش آفرینی بپردازد.
 
د- غلبه بر احساسات و پرهیز از تنش زایی: عده ای دیگر با کمی محافظه کاری و با احتیاط گام برداشتن، از اعلام موضع خودداری کردند. گویا بنایشان بر این بود که در فضای هیجانی و احساسی که طرفداران سرسخت نامزدها فراهم کردند، به آتش مناقشات ندمند و باعث نشوند جریان اصولگرایی از فردای انتخابات یکدیگر را شماتت کنند که اگر چنین بوده رفع الله درجاتهم.
 
2- توقف در شرایط پیش از انتخابات:
دومین رویکردی که صاحبان رسانه ها و وبلاگ نویسان جریان اصولگرایی پیش گرفتند، بیان موضع فارغ از در نظر گرفتن نتیجه حاصله بود. آنها بی اهمیت از کنار اتفاقی که مردم در روز جمعه رقم زدند، گذشتند و فقط از عملکرد خود دفاع کردند و با عباراتی از این دست که "خوب کاری کردیم به فلانی رای دادیم"، و "ما بر اساس تشخیص خودمان عمل کردیم" به بیان موضع  صرف و دفاع از عملکرد خود پرداختند بدون آنکه تحلیلی برای خود داشته باشند و بتوانند شرایط رخ داده را ارزیابی کنند.
 
3- روی آوری به طنز،تمسخر و هجو: 
پذیرش باخت شجاعت و ظرفیت می خواهد. برخی سعی می کنند از طریق تمسخر، روی آوری به طنز و فکاهی احساس شکست را در خود سرشکن کنند. این افراد کسانی هستند که توانایی تحلیل شرایط را از دست داده اند و قادر به درک وضع موجود نیستند. بازی مکرر با لفظ "کلید" در نوشته ها و پیامک ها و مانند آن نشان از بی تحلیلی و ناتوانی توصیف شرایط برای مبلغان وصاحبان آنها را دارد و متاسفانه اینگونه افراد در میان جامعه اصولگرایی کم هم نیستند. برخی از این افراد به مرور زمان و ناملایماتی که از عالم سیاست می بینند آرام آرام به کنج اعتقادات خود منزوی می شوند و نوعی رویکرد دینداری فارغ از جهاد تبیینی و سیاسی را به پیش می گیرند. 
 
4-ارائه تحلیل:
در این میانه اما برخی نگذاشتند، آفتاب 25 خرداد طلوع کند و در همان ساعات پایانی جمعه شب با اطلاعات ضد و نقیضی که از نتایج انتخابات داشتند، دست به صفحه کلید شدند و مشغول نگارش آنچه احساس می کردند درست است. هر کس پیش بینی های خود را به رخ می کشید و به همین خاطر نمی توانست، تحلیل جامعی ارائه دهد، از این رو تحلیل هایی تولید شد که عملا نقص و انتقادات فراوان به خود ضمیمه کرده بود. متاسفانه چیزی که کمتر در تحلیل ها با آن مواجه بودیم، در نظر گرفتن انسجام بدنه اصولگرایی بود، حال انکه در این شرایط پر فراز و نشیب حلقه زدن حول محور گوهر ناب اصولگرایی بیش از همیشه لازم و ضروری به نظر می رسید. پایگاه جریان شناسی دیدبان از اینرو با تاکید بر حفظ رویکرد اتحاد و انسجام بر روی یکسونگری های هرکدام از تحلیل، انگشت نقد می گذارد و آنها را واکاوی می کند:
 
1-4: تبری مسوولیت از خود و جریان مورد حمایت: افراد و گروههایی سعی کردند با انداختن توپ در زمین حریف به تبیین دلایل شکست خود بپردازند و چنان وانمود کنند که هیچ خطایی از آنان سر نزده و همه تحلیل های پیش از انتخاباتشان درست بوده و کسی نباید آنان را متهم کند، اما آنان حق دارند به دیگران اتهام بزنند و آنها را با صفاتی ناشایست خطاب کنند. گویی هیجان فراوان و اندوه ناشی از شکست، خود محوری را در آنان بسیط نموده و جز افکار  آشفته  خود هیچ تحلیلی را نمی پسندند.
 
2-4: افتادن در دام اصلاح طلبی: برخی خواسته یا ناخواسته از قِبَل پیروزی رقیب، جریان اصولگرایی را یکپارچه به بی بصیرتی ، عدم شناخت و حتی عدم خدمتگزاری متهم کرده و نوشتند: " مگر عمر و زید و خالد {نام برخی از سران جریان به علت پرهیز از توهین پاک شد} چه چیزی را از اصولگرایی تحویل مردم و رهبر داده اند که حالا اصلاح طلب ها بخواهند بدترش را تحویل بدهند؟!" این رویکرد را جز افتادن در دام اصلاح طلبان و آنچه آنها می خواهند نمی شود، تحلیل کرد. با یک تجربه ناموفق که نباید از همه اصوگرایی دل برید. شاید در این مجال فرصت شمارش توفیقات اصولگرایی در سالیان گذشته برای نظام و انقلاب را نداشته باشیم، اما نمی توان آب پاکی روی دست اصولگرایی ریخت و به آغوش اصلاح طلبی پرید.
 
3-4: تحلیل شرایط بدون لحاظ نقش آفرینی بازیگران اصلی: برخی چنان به 24 خرداد می نگرند، که گویی هیچ متغیری جز خودشان و کاندیدای محبوبشان وجود نداشته است. این در حالیست که مراجع و برخی شخصیتها و ساختار های مختلف که باید دست به دست یکدیگر می داند تا عملی مورد قبول در آستانه انتخابات انجام شود، این کار را نکردند. البته شاید به دو دلیل عمده این اتفاق شدنی نبود: اول تجربه ناکامی های گذشته در حرکت همسو و کل گرایانه و دوم ادعاهای شخصی رجال سیاسی که هرکدام در آستانه انتخابات فریاد می زدند: "انا رجل" . اما با این همه می توان گفت فقدان فعالیت ساختارگرایانه در این انتخابات ضربه پذیری را برای جبهه گفتمانی افزایش داد.
 
4-4: انتقاد از خود و جریان مورد حمایت: فلانی گزینه ایده آلی برای گفتمان ما نبود، ما اشتباه کردیم و ... . اینها جملاتی است که این روزها از دست و زبان افرادی به گوش می رسد که با نتیجه روبرو شده اند. این افراد بیش از شماتت و انتقاد به دیگران خود را مقصر می بینند و از نوشته هایشان چنین برمی آید که مدتی در یاس فلسفی خواهند ماند و یا به جبر افلاطونی تن خواهند داد و البته مسیر گذشته را در پیش نخواهند گرفت.
 
5-4: عدم در نظر گرفتن بدنه اجتماعی در تحلیل ها: دقیقا در نقطه مقابل بند 4-3 ، تحلیل هایی صرفا مبتنی بر رای و نظر چهره های سیاسی وجود دارد که در واقع هیچ کمکی به گفتمان اصولگرایی نمی کند. جلسات محفلی و حدس رای فلان آیت الله و فلان آقای دکتر در روزهای منتهی به انتخابات آنقدر زیاد بود که اصلا فرصت این را به دنبال کنندگان تحلیل ها نمی داد که کمی هم به واقعیتهای اطراف خود بیندیشند. در واقع یک نگاه از بالا به پایین و فرمایشی نسبت به مسایل کشور در این نوع رویکرد مشاهده می شود و همین مسئله باعث می گردد بسیاری از واقعیات دیده نشود.
خواست های عمومی، شرایط اجتماعی چند سال گذشته بخصوص از 88 به بعد، مسائل فرهنگی شهرها و روستاهای کشور، رشد گسترده طبقه متوسط  و مسائلی از این دست ، نکاتی بود که ابدا دیده نشد. البته  پایگاه جریان شناسی دیدبان در روزهای آغازین رقابت های پنهان انتخاباتی سعی کرد با انتشار مطلبی با عنوان "سبد آرای گفتمان ها و احزاب در انتخابات 92" به این مهم بپردازد.
 
6-4:  عدم توجه به عملکرد بازیگران جبهه مقابل: روز سه شنبه پیش از انتخابات آیت الله هاشمی رفسنجانی طی یک اظهار نظر اعلام می کند که آقای روحانی در صدر است. آن سه شنبه اصولگرایان در  اطمینان از پیروزی خویش مشغول جشن بودند و صدایی از اردوگاه مقابل به گوش آنان نمی رسید. کنار رفتن عارف و سهل گرفتن این مسئله از طرف کاندیداهای اصولگرا و حامیانشان، ضربه دیگری به تحلیل های بسته و تنگ نظرانه وارد کرد. متاسفانه این تحلیل ها هنوز  ادامه دارد و در نوشته ها می بینم که دعوای اصولگرایان با یکدیگر هنوز هم اجازه پرداختن به رقیب را نمی دهد. 
 
7-4: تحلیل هایی مبتنی بر توجیه شرایط فعلی: حسن روحانی یک اصولگراست. این تیتر برخی رسانه های منتسب به اصولگرایان بود، که البته با کنایه نغز بعضی دیگر نیز روبرو شد که در شبکه های اجتماعی خود نوشتند:" گفتید روحانی اصلاح طلب نیست... پس در آن هنگام که آقای عارف انصراف داده بود بگویید چه کسی کاندید اصلاحات بود و ما را از سردرگمی نجات دهید؟" در این تحلیل ها معمولا بر روی "آنچه پیش آید خوش آید" تأکید می گردد و حتی با استفاده از احادیث مختلف سعی می شود شرایط کنونی به جای آنکه بستر ارزیابی و تحلیل قرار گیرد، به عنوان سرنوشت محتوم و مبارک تصویر شود. به طور مثال یکی از فعالان رسانه ای حدیثی از امام حسن عسکری (ع) را منتشر ساخت: "هيچ بلايى نيست، مگر اين كه از طرف خدا در آن نعمتى است." به حتم این حدیث درست و قابل پذیرش است اما اینکه اولا شرایط کنونی را مصداق بلا بداند و ثانیا ما را از توجه به شرایط کنونی بازدارد و نقش فعال افراد را منکر شود رویکرد اشتباهی است که برخی در پیش گرفته اند. 
 
نتیجه گیری:
آنچه در متن فوق و رویکردهای ارائه شده از مد نظر خوانندگان محترم گذشت، مجموعه ای از رفتارهای چهره های رسانه ای جریان اصولگرا بود که طی روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، در صفحه های اجتماعی و وبلاگ های شخصی منتشر گردید. در تحلیل فوق به هیچ وجه نگاه نافی به همه رفتار ها وجود نداشته است، بلکه در بعضی موارد مانند سکوت به خاطر فراروی از احساسات مورد تایید و فراتر از آن مورد تحسین قرار می گیرد چرا که با دست مایه قرار دادن عقلانیت به آینده اصولگرایی می اندیشد.اما بهتر به نظر می رسد که در بخش ارائه تحلیل ها نیز با رویکرد ترکیبی نگریسته شود تا به تحلیلی جامع و مانع رسید. بدیهی است که شرائط کنونی را باید کلان نگر مورد بحث و مداقه قرار داد تا بتوان از شرایط فعلی عبور کرد، از گذشته عبرت گرفت و در ترسیم آینده ای عقلانی و منبعث از معرفت شناسی سیاسی موفق عمل کرد. اما چه باید کرد؟ در بیانی از رهبر انقلاب داریم که جریان شناسی و قدرت تحلیل مسائل سیاسی جزو معرفت دینی است. ایشان در جای دیگر در تاکید بر بسط تحلیل سیاسی به مردم می فرمایند: "چيزى كه امام حسن مجتبى عليه‌السلام را شكست داد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود. مردم، تحليل سياسى نداشتند. چيزى كه فتنه‌ى خوارج را به‌وجود آورد و اميرالمؤمنين عليه‌السلام را آن‌طور زير فشار قرار داد و قدرتمندترين آدم تاريخ را آن‌گونه مظلوم كرد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود."
 
پایگاه جریان شناسی دیدبان معتقد است نباید در شرائط فعلی سکوت کرد و در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم به فکر "اصولگرایی" افتاد. بر هر اصولگرایی فرض است که با دیدی نقادانه، منصفانه و به دور از حب و بغض های انتخاباتی به شرایط حاضر بنگرد، ضعفها را بپذیرد و در پر رنگ کردن نقاط قوت تلاش کند.
دانلود...
ما را در سایت دانلود دنبال می کنید

برچسب : چرا, ,اصولگرایان, شکست, انتخابات, ,ریاست جمهوری, ,باخت, , عدالت خواهان گلستان, عدالت طلبان گلستان , روحانی پیروز, پیروزی روحانی, ,چه کنیم , نویسنده : بهمن khoondel بازدید : 501 تاريخ : شنبه 2 شهريور 1392 ساعت: 5:30