آسیب شناسی حراستها و راههای پیشگیری و درمان (قسمت دوم)

ساخت وبلاگ

 

عدم اهتمام به نظارت در عملکرد حراست ها یا  ضعف مديريت نظارت بر عملكرد حراست ها

   حراست کل داراي يك سيستم مديريت عملكرد است كه از آن انتظار مي رود اهدافي مهم را در زمينه مديريت نیروهای حراستی برآورده سازد.اهداف مزبور غالباً عبارتند از برانگيختن نیروها در جهت عملكرد مطلوب، آموزش نیروهای حراستی در جهت گسترش مهارت هاي کاری و بهبود عملكرد، ايجاد فرهنگ عملكرد، ارتقاء پرسنل حراستی بر اساس ارزشیابی صحیح، تصميم گيري درباره نیروهایی كه عملكرد ضعيفي دارند و كمك به اجراي استراتژي هاي کاری.

    اما عوامل مختلفي وجود دارد كه مي تواند اثربخشـي نقش مديريتی حراست کل را تحت الشعاع قرار دهد مثلاً اگر حراست ها در یک سیستم ارائه برنامه از قبل تعیین شده قرار گیرند خواهند توانست بازخورد مداوم ارائه نمایند، در این صورت امکان ارزيابي هايي مبتني بر رفتار و ارزشیابی حراست ها میسر می گردد، و یقینا اثربخشي مديريت نظارت، ارتقا مي يابد. اما چنانچه سيستمهاي مديريت عملكرد نظارت به درستي اجرا نشـوند، پيامدهاي منفي قابل ملاحظه اي به دنبال خواهد داشت. بنابراين برای اندازه گيري عملكرد، طراحي واجراي يك سيستم مؤثر و كارآمد ارزشیابی و نظارت، از ضروريات اقدامات حراست کل می باشد تا بتواند با اقدامات: 1- برنامه ریزی بر اساس اولویت اهداف، و استفاده بهينه از امكانات 2- ارزيابي و تشويق، با شناسايي قابليت هاي كاركنان 3- كنترل عملياتي و آموزش برای توسعه و بهبود قابليت هاي كاركنان، پرورش دهنده رفتار مطلوب سازمانی  در حراست ها باشد البته طراحی چنین برنامه ای برای حراست ها حتما مد نظر می باشد.  

بی اعتمادی یا سلب اعتماد از نیروهای حراستی  

   اعتماد چیزی نیست که از ابتدا وجود داشته باشد بلکه باید اعتماد را با روش های مناسب بدست آورد . اما لازم است ابتدا به اهمیت کسب اعتماد توجه داشته باشیم

اهمیت کسب اعتماد در امر تذکر و ارشاد:

    مورد اعتماد بودن، از ارکان موفقیت تأثیر سخن محسوب می شود و یکی از ستون های زیر بنائی آن است که مراحل دیگر تذکر، بر آن بنیان می گردد و میزان موفقیت و بازده مناسب آن به میزان قدرت و کمال این امر مهم بستگی دارد. اهمیت کسب اعتماد بر همگان مسجل است و رابطه آن با موفقیت یک نیروی حراستی موضوع مناقشه داری نیست که بخواهیم راجع به آن بحث کنیم اما صرفاً به راه های مناسب و عملی کسب اعتماد اشاره ای می کنیم.

مهمترین اسباب کسب اعتماد برای یک فرد حراستی عبارتست از:

    1- الگو و ملتزم بودن:

     روایت است که پیامبر(ص) یکی را بسوی جلندی (پادشاه عمان) فرستاد تا او را به اسلام دعوت کند و او در برابر فرستاده رسول خدا چنین گفت: همانا من بر امر این پیامبر امی واقف گشته ام که به کار نیکی دستور نمی دهد مگر این که خود اولین عامل بدان است و از شر و تباهی باز نمی دارد مگر این که خود اولین دست کشنده از آن است در پیروزی مغرور نمی شود و در شکست هتاکی و بی ادبی نمی کند به عهدش وفا و وعده اش را عملی می کند و من گواهی می دهم که او پیامبر خداست.[1]

     2- خویشتنداری نسبت به داشته های پرسنل وعدم تنگ نظری:

     یکی دیگر از مهمترین روش های جلب اعتماد این است که پرسنل یقین حاصل کنند که فرد حراستی در خواسته هایش هدفی جز عمل به قانون و دستیابی به رضا و رضوان خدا ندارد و او در ورای دعوتش خواهان هیچگونه غرض شخصی و تنگ نظری از قبیل جاه و مقام و شهرت نبوده و آن را وسیله ی تحقق منفعت یا مطامع و مصالح شخصی خود و دوستانش قرار نداده است و بدین سان است که وقتی دیگران او را می بینند که چگونه خستگی را نمی شناسد آنهم بدون این که کوچکترین چشم داشت پاداشی از کسی داشته باشد اعتمادشان به تذکرات و توصیه های نیروی حراستی بیشتر می شود.

     3 - خود را بزرگ، سرور، و آقا بالاسر نشان ندادن :

    این رفتار آنقدر زشت است که مخالفین پیامبر برای تضعیف جایگاه نبوتش وی را به چنین موردی متهم کردند و ظالمانه درمورد پیغمبر گفتند: "آنطوری که ادعا می کند نیست بلکه می خواهد؛ بدون این که شایستگی بزرگی داشته باشد بر ما بزرگی و سیادت نماید ( ما هذا الا بشر مثلکم یرید أن یتفضل علیکم)[2] یعنی می خواهد در میانتان به بزرگی دست یابد و بر شما سروری کند طوری که ما تابع و دنباله رواش باشیم.

   4 - مثبت و خدمتگذار بودن به جای منفی گرایی و انزوا طلبی و دوری نمودن از پرسنل

  پیامبر اسلام بهترین الگو در این خصوص بودند، آنجا که آثار روابط اجتماعیش در همان لحظات اولیه ی نزول وحی از زبان حضرت خدیجه نمایان می گردد. به طوری که در حدیث آمده است؛ "ایشان جریان نزول وحی را با خدیجه همسرش در میان گذاشت و فرمود: من بر خودم بیم دارم. خدیجه در جوابش فرمود: نه هرگز ترس به خودت راه مده به خدا قسم هرگز خداوند تو را خوار و زبون نمی کند و تنهایت نمی گذارد چرا که تو دوستدار خویشاوندان و ضعیفان و ناتوانان وپذیرای رنج و مشقت شان و یاری دهنده ی مستمندان و مهمان نواز و مدد کار حق و پشتیبان درماندگان و مصیبت زدگان هستی".

     5- کنترل و  خودداری و دوری از زمینه های  تهمت و شبهه برانگیز:

این موضوع یک اصل و ضابطه ی بسیار بزرگ و مهمی است! ضابطه ای که امیر مؤمنین علی (ع) با این فرمایش گرانقدرشان به ما آموختند « از اموری که چهره و شخصیت بدی از تو در دل ها ایجاد می کند بپرهیز اگر چه که خود آن را موجه و درست و خود را معذور می دانی! چرا که بسیار شنوندگانی هستند که سخنان و رفتاری نامناسب در مورد شما- که در حقیقت توسط شما صورت نگرفته- از جانب افراد شاید مغرض که چهره بدی از شما در ذهن دارند به آنان می رسد که شما توان رساندن عذر و توجیهتان را به آن ها نداشته باشی»

و بزرگان گفته اند: "هرکس، خود را در مقام تهمت قرار می دهد، در صورت بدبین شدن کسی به وی حق ندارد آن شخص را سرزنش کند."

   رسول اکرم (ص) در همه موارد الگوی کامل بودند، در این زمینه هم  همسرشان "صفیه" نقل می کند: که گویا ایشان جهت دیدار با رسول الله (ص) که در مسجد معتکف بودند می روند و ساعتی نزد ایشان درنگ نموده و با هم صحبت می کنند و بعد از آن آهنگ بازگشت می کنند و پیامبر نیز ایشان را همراهی و بدرقه می نمایند تا این که به در مسجد، جلوی درب خانه ام سلمه می رسند در این هنگام دو مرد انصاری از کنارشان گذشته و سلام می کنند پیامبر به آن ها عرض می کند: لحظه ای بایستید! این خانمی که همراهم هست صفیه دختر حیی، همسرم می باشد آنان عرض کردند سبحان الله ای رسول خدا (این چه حرفی است) پیامبر رحمت (ص) می فرماید: همانا شیطان به مثابه خون در وجود انسان جریان دارد ومن از این ترسیدم که مبادا در دل شما اندیشه بدی ایجاد کند.

    از جمله مواضع شبهه برانگیزی که رسول الله ما را از آن برحذرداشته اند: وارد شدن به منازل خانم هائی است که شوهرانشان بدلیل مسافرت یا شرکت در جهاد و یا دیگر امورات در منزل حضور ندارند. از ایشان روایت می کنند حضرت فرمودند: ‌از امروز به بعد هیچ مردی حق ندارد به منزل خانمی که شوهرش حضور ندارد وارد شود مگر این که همراهش یک یا دو نفری که ایجاد شبهه نمی کند حضور داشته باشند.

    امروز ما میتوانیم این موارد را به اجتناب از خلوت کردن با اناس در محل کار،  تحت هر عنوانی تعمیم دهیم.

    6- اتخاذ رفتار مناسب:

    امام حسن عسگری (علیه السلام ) فرموده است: "زینت ما باشید نه مایه ننگ ما، با رفتار خود محبت ها را به سوی ما جلب کنید و با (رفتار مناسب خود) هر (نسبت) ناروایی را از ما دور کنید."[3]

اخلاق و رفتارهای مخرب اعتماد:

     در مبحث کسب اعتماد، نیروهای حراستی با ید متوجه باشند که ویژگی ها و رفتارهای اعتماد براندازی نیز هستند که اگر بدان ها مبتلا شوند، اعتماد پرسنل را بخود برای همیشه از دست می دهند وبعید است که مجددا بتوانند اعتماد از دست رفته را کسب کنند.

و از خطرناکترین این ویژگی ها، صفات چهارگانه منافقین است: چهار صفت، فوق العاده خطرناک هستند که رسول خدا (ص) مارا آز آن ها برحذر داشته اند و آن ها را از جمله اوصاف منافقین معرفی نموده اند. ایشان فرمودند: چهار صفتند که اگر همه آن ها در کسی باشد منافق خالص و به تمام معناست و در هر کسی یکی از آن ها باشد یک خصلت از خصال منافقان را داراست مگر این که آن را ترک نماید: 1- دروغ گوئی 2- خلف وعده 3- خیانت در عهد و پیمان 4- بی انصافی و از حد گذشتن در ستیز و جنگ و مخالفت با کسی.

    می گویند قیصر روم از ابوسفیان پرسید: آیا این فرد (پیامبر اسلام) پیش از سخنان تازه اش اهل دروغ و دروغ گوئی نیز بود؟ ابوسفیان می گوید: خیر قیصر می گوید: اینجا بود که به طور قطع دانستم کسی که به مردم دروغ نمی گوید چگونه بر خدای مردم دروغ و افترا می بندد؟

همیشه یک دروغ ساده و پیش پا افتاده، در تضعیف اعتماد و مشکل نمودن پذیرش سخنان فرد از جانب دیگران کافی است. نمونه ای از این مورد را از امام بخاری نقل می کنند که می گوید: در جستجوی حدیثی از رسول الله (ص) بودم که مطلع شدم آن را نزد فردی در فلان منطقه می توانم بیابم، عازم آنجا شدم و آن فرد را در حالی دیدم که اسبش گریخته و او برای گرفتن افسارش با عبایش که وانمود می کرد توبره ایست و در آن جو هست بسویش اشاره می کرد تا این که بالاخره حیوان پیش آمد و او توانست آن را مجددا بگیرد از او پرسیدم: آیا همراهت جو نیز بود؟ آن مرد گفت خیر، فقط خواستم چنین وانمود کنم تا بدامش بیندازم.

_ گفتم: "از کسی که به حیوانات دروغ می گوید حدیثی را نخواهم پذیرفت."

 

*                  دام تجسس خطر بزرگ برای نیروهای حراستی است:

تعريف تجسس:

   تجسس، به معنی جستجو كردن از چيزهاى پنهانى است و بيشتر در كشف امور شرّي كه مخفي هستند استعمال مى‏شود و جاسوس به كسى گفته مى‏شود كه بديهاى پنهان مردم را پى‏گيرى مى‏كند[4]. مرحوم شهيد ثانى نيز در تعريف اصطلاحي آن مى‏فرمايد: معنى تجسّس اين است كه بندگان خدا را زير پرده ستّاريّت پروردگار رها نكنى و پرده از روى كار آنان بردارى و آنچه را كه خداوند پوشيده داشته است آشكار كنى كه اين كار وسيله كسب اطلاع از امور مخفى آن ها و پرده برداشتن از روى اسرارشان مى‏شود و در نتيجه آنچه بر تو پوشيده بود آشكار مى‏گردد كه اگر مخفى بود دل و دينت سالم‏تر مى‏ماند[5].

بیان حرمت و وجوب آثار سوء تجسس از منظر قرآن و روایات:

    در قرآن کریم این واژه تنها یک بار، به صورت «وَلاتجسّسوا»، آمده است: « يا أَيهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا...» [6]. مفسران منظور از تجسس را در این آیه ــ که مورد نهی قرار گرفته ــ تفتیش کردنِ اسرار و امور مخفی مؤمنان دانسته اند، به طوری که از نظر اهل سنّت نیز تجسس و تفتیش در امورخصوصی و پنهانی مؤمن، سخت نکوهش شده است.[7]

(ای مؤمنان از بسیاری از گمانها بپرهیزید که بعضی از ظنون گناه است و تجسس نکنید...). به عبارت دیگر از جمله شروط ایمان عدم دخالت و تحقیق بیجا در امور مسلمانان است و با صيغه نهي كه آمده دلالت بر حرمت تجسس مي كند و حتي بر اساس آيه مي­توان به گناه كبيره بودن آن حكم كرد، زيرا يكي از راه هاي تشخيص كبيره بودن گناه آن است كه در قرآن يا روايت، وعده عذاب اليم و سخت در مورد آن داده شود.

     فقها به استناد آیه دوازدهم سوره حجرات و احادیث متعدد، تجسس را حرام می دانند. همچنین تفتیش از عقاید و اسرار و خطاهای مؤمنان و نیز افشا و آشکار کردن آن ها، با استناد به آیات قرآن، از جمله آیه نوزدهم سوره نور، حرام است . تجسس در زندگی شخصی و خانوادگی افراد نیز مشمولِ این حکم است.

    از سوی دیگر، بر اساس برخی آیات، از جمله آیه 189 سوره بقره و 27 سوره نور، ورود مخفیانه و بدون اجازه به حریم خانه دیگری، ممنوع است و بر پایه آرای فقهی، هرکس می تواند به هر شکل ممکن با متجاوز به این حریم مقابله کند.

تجسس حتی برای اجرای فریضه امر به معروف و نهی ازمنکر هم ممنوع است .

      حاکم اسلامی نه تنها از تفتیشِ بدون دلیل نهی شده، بلکه بر پایه گمان و تردید هم نمی تواند به تفحص و تجسس بپردازد. بنا بر حدیثی از پیامبر اکرم، این امر موجب فاسد شدن مردم می شود.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می­فرماید:

لغزش های مؤمنین را جستجو نکنید: زیرا کسی­که به دنبال لغزش های برادر مؤمنش باشد، خدای تعالی گناهان او را پیگیری می کند و هر کس که خدای تعالی گناهانش را پیگیری کند او را مفتضح و رسوا می­سازد هرچند در داخل خانه­اش باشد[8].

      در جايي ديگر رسول خدا(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) در ضمن حديثى می فرمایند:

«و لا تحسّسوا و لا تجسّسوا و لا تناجشوا و لا تحاسدوا و لا تباغضوا و لا تدابروا و كونوا عباد اللّه إخوانا»[9]

تحسّس و تجسّس نكنيد و در صدد كشف عيوب مردم نباشيد و نسبت به هم حسد و كينه نورزيد و از يكديگر روى برنگردانيد و اى بندگان خدا با هم برادر باشيد.

       نكته اى كه ذكر آن مفيد به نظر مى‏رسد اين است كه تجسس و تحسس هر دو به معناى جستجو كردن است با اين تفاوت كه معمولاً تجسس در امور شرّ گفته مى‏شود ولى تحسس در امور خير به كار برده مى‏شود.[10] قرآن مجيد نيز از قول حضرت يعقوب (ع) نقل مى‏كند كه به فرزندانش فرمود: اى فرزندان من برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد.

      امیر مؤمنان علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر به وی توصیه فرمودند که در عیوب مردم که بر وی پوشیده است، کنجکاوی نکند و تا حد ممکن خطابخش و جرم پوش باشد[11]. از دیدگاه فقهی، حاکم تنها وظیفه دارد که در صورت ثابت شدن گناهان مرتبط با حق اللّه، نسبت به آن ها حدّ جاری کند و اجرای حدود مربوط به حق النّاس نیاز به درخواست صاحب حق دارد[12].

     از مصادیق تجسس حرام، استماع مکالمات غیرعلنی اشخاص است که مشمول حکم آیه دوازدهم سوره حجرات و احادیث مربوط به آن می گردد. در حدیث، کسی که به رغم خواست افراد به گفتگوی آنان گوش دهد نکوهش شده و جزایش در روز قیامت، ریختن سرب گداخته در گوش وی ذکر گردیده است[13].

   در اصل 25 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز انواع تجسس، از جمله ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی و استراق سمع، ممنوع شده است.

     اما تفحص برای حفظ امنیت واجب است. که این با دخالت در احوالات شخصی مردم متفاوت است.

  از مهمترین وظایف حکومت، اطلاع یافتن از کارکرد مسئولان و کارگزاران حکومتی و نظارت بر آنان است تا در باره انجام یافتن وظایفِ واگذار شده اطمینان حاصل شود، از ظلم و فساد اداری پیشگیری گردد و عدالت اجتماعی تحقق یابد. بنا بر حدیثی از امام رضا علیه السلام، پیامبر اکرم (ص) هنگامی که لشکری کشی، همراه فرمانده، افراد مطمئنی می فرستاد تا در کارهای او تفحص و تحسس کنند[14]. امیرمؤمنان حضرت علی (ع) نیز در عهدنامه مالک اشتر به وی فرمان داد که کارهای کارگزارانش را پیگیری کند و بازرسانی صادق و وفادار برای نظارت بر آنان بگمارد[15]. همچنین به کعب بن مالک، یکی از کارگزارانش، فرمود که به نظارت و بازرسی عملکرد مسئولان شهرها و قرای عراق بپردازد[16]. بر اساس گزارش هایی که از تجسس در کار عمّال حضرت علی(ع) به ایشان می رسید، بسیاری از عمّال مورد عتاب و نکوهش حضرت قرار می گرفتند، برای نمونه می توان به نامه های حضرت به عثمان بن حُنَیف، مصقله بن هُبَیْره، زیادبن ابیه، ابوموسی اشعری، مُنذِربن جارود عبدی، محمدبن ابی بکر و شُرَیح بن حارث اشاره کرد[17]. از تعبیر «بَلَغَنی » در نامه امیرمؤمنان به عثمان بن حنیف مشخص می شود که در بصره بازرس و گزارشگری از جانب آن حضرت مستقر بوده است[18].

   بنابر توضیحات ارائه شده انتخاب مسئولان و کارگزاران حکومتی نیز نیازمند شناخت دقیق آنان، از نظر تعهد و ایمان و مسئولیت پذیری و تخصص است و به دست آوردن این شناخت، به بررسی و تفحص نیاز دارد. که در نامه حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر، شرایط انتخاب عاملان و مقامات حکومتی ذکر شده است.

   در صدر اسلام اشخاصی به عنوان «نقیب » و «عریف » واسطه میان دستگاه حاکم و مردم بودند[19]. به نوشته برخی منابع، پیامبر اسلام  را دوازده نقیب از مردم مدینه، که خود آن حضرت انتخاب نموده بود، از امور مردم و جامعه آگاه می کردند[20]. از آن حضرت این حدیث نقل شده است که «نیاز کسی را که نمی تواند نیازش را به من برساند، به من برسانید». امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز در عهدنامه مالک اشتر از وی می خواهند که جویای حال کسانی باشد که به وی دسترسی ندارند[21].

     با این بیانات حرمت و وجوب تجسس را تا حدودی بیان داشتیم اما بلحاظ اهمیت بیشتر آن و سنخیت موضوع با وظایف حرفه ای نیروهای حراستی سعی می کنیم تاکید بیشتری روی آن داشته باشیم.

انواع تجسس  

     گناه و خلاف، یا فردی است یا اجتماعی. یعنی یا ضرر و زیانش تنها به خود گناه کار بر می گردد و یا در سطح جامعه فساد بر می­انگیزد.

   اگر گناه از نوع اول باشد مورد تجسس حرام است؛ از هر نوع که باشد حتی عقیدتی مثلاً انکار خدا، انکار اسلام، گرایش به عقاید و ایدئولوژیهای شخصی، زیرا گناهی فردی است و اسلام با اجبار کسی را به عقیده­ای دعوت نکرده است:

«لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي»[22] 

     حتي پليس كه وظيفه او جلوگيری از خلافهای بزهکاران است ماموریتش مشروط به آن است كه عمل منكر  و بزه، بدون تفحص و تجسّس براي او  ظاهر و آشكار شود و گرنه حق تجسّس وکشف گناه شخصی کسی را ندارد. مانند باز كردن در بسته و مخفیانه گوش دادن به صحبت های دو نفر، يا بوئيدن دهان كسى برای این که بفهمد شرب خمر نموده یا نه، يا بازرسی جیب های کسی برای یافتن آلت قمار يا موسيقي و ...[23]

همچنین از تجسس زیاد در امور مربوط به خانواده و همسر و اهل و عیال نیز منع شده است.[24] مصداق بارز در عصر کنونی را می توان در بررسی بدون اجازه ارتباطات تلفن همراه همسر یا فرزندان مطرح کرد هر چند که مالک اصلی گوشی موبایل و خط آن پدر خانه باشد، اما بدون رضایت قلبی حامل گوشی ، حق چک کردن پیامکها و افراد تماس گیرنده و .... آن را ندارد چرا كه خود را مبتلاي به سوء ظن و نزدیکان خود را به فكر زشتي سوق می دهد[25].

    اما گناه اجتماعی از هر نوع که باشد مطلقاً ممنوع است: مانند فسق و فجورهایی که ضررش متوجه دیگران است در مسائل جنسی، اخلاقی، ایذاء همسایه، توطئه های سیاسی که جنبه براندازی نظام عادل را در بر داشته باشد و... تا مسائل بالای فکری که کسی برای نشر عقیده ضد اسلامی شروع به شبکه سازی بکند. گروه گرایی و ایجاد تشکل و مبارزه با اسلام، که  این اعمال طبق قانون اساسی کشور ممنوع است و باید در مورد آن ها تجسس و تحقیق و بررسی های لازم به عمل آمده اقدامات مورد نیاز انجام گيرد. موضوع کسب خبر در این موارد با کلمه عیون در روایات آمده است و به طوری که گفته شد، پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) هم، افرادی را برای این منظور در اختیار داشتند؛

     علاوه بر آنچه گفته شد، تحقیق و خبرگیری مسئولین حکومت از حال و مشکلات مردم،[26] و بحث و بررسی در مورد ادیان دیگر برای شناخت راه حق[27] و اشتغال و جستجوی سالک إلی الله و مؤمن حقیقی در مورد گناهان و لغزش های خویش، از این مقوله بوده و عملی پسندیده و مورد تأیید هستند.

 

انگيزه و عوامل تجسس

    تجسّس كردن از حال درونى افراد از ثمرات سوء ظن است. براى این که قلب انسان با بدبين شدن تنها قانع نمى‏شود بلكه او را وا مى‏دارد كه در مورد افراد تحقيق و جستجو كند كه نتيجه اين تحقيق اين است كه سرگرم عيب جويى و تجسّس شود.

      تجسس در موارد ممنوعه، معمولاً از نتایج عداوت و حسادت نيز مي­باشد كه به­ جهت تسلی خاطر خود در پي كشف عيوب دشمن خود بوده تا با منتشر كردن آن ها باعث رسوايي او گردد[28]. علاوه بر آن گاهي شخص به خاطر «احساس حقارت و خباثتي» كه در اوست و در اثر غرور و خودخواهي، روح تجسس در او تحريك و تقويت مي­شود و در صدد برملا كردن زشتي هاي ديگران به پا مي­خيزد كه اگر خود نمي­تواند به ديگران برسد اقلاً آن ها را پايين كشد[29].

 

آثار تجسس

   شخصي که همت و تلاش خود را در جهت زير نظر گرفتن دوستان و آشنايان خود صرف مي­كند تا نقطه ضعفي از آن ها بیابد، قهراً فرصت كافي براي بررسي اعمال و رفتار خويش پيدا نمي­كند و بدين وسيله از رفتن به راه پاكي و و ارستگي باز مي­ماند و اين عدم تزكيه از سويي و غيبت يا مسخره و استهزايي كه در پي يافتن عيوب و نواقص ديگران مرتكب مي­شود از سوي ديگر، نتیجه­اي جز تفرقه و به هم خوردن روابط دوستي نمي­تواند داشته باشد. بنابراين كسي كه شيوه­اش عيب جويي است نمي­تواند براي خود دوستان واقعي بيابد و در پناه محبت و عنايت آن ها قرار گرفته، از سرچشمه عواطف و احساساتشان سيراب گردد.[30]

 از همه بدتر این که خود يقيناً در گذر زمان مبتلا به آن عيوب خواهد شد.[31]

كسى كو با كسى بدساز گردد            بدو روزى همان بد باز گردد

 درمان تجسس

     ابتدا بايد در آيات و روايات و مفاسدي كه در رابطه با اين صفت خانمان سوز بيان شده است دقت و تأمل كرده، عزم و تصميم راسخ خود را در اصلاح آن بگيریم، آنگاه در ميدان عمل وارد شده از خداوند توفيق مبارزه با آن را بخواهیم و چون معمولاً منشأ و مقدمه تجسس، سوءظن است پس بايد در صورت بروز سوء ظن، بدون توجیه آن به کشف موارد تخلف و ...، واقع بینانه قضاوت کنیم و اگر تشخیص دادیم که موضوع نفسانیست، از پى‏گيرى و ترتيب اثر دادن به آن اجتناب کنیم و كار برادر دينى خود را حمل بر صحّت كنیم. از طرف ديگر خود را مشغول شناسايي عيوب و زشتي هاي خود و اصلاح آن ها كنیم تا نفس فراغتي نيابد. «اگر نفس را مشغول نكني او تو را مشغول مي كند».

 

*                  احتمال وقوع مفسده ناشی از اختیارات و قدرت نسبی حراست ها

   يكى از مفاهيمى كه همانند غالب مفاهيم اجتماعى و انسانى دچار دشوارى تعريف است و همواره از آن تعاريف متعدد و غير متفق عليه داده شده است، واژه قدرت مى‏باشد .

1 . راسل قدرت را «پديد آوردن آثار مطلوب‏»  تعريف كرده است .

2 . ماكس وبر آن را «امكان تحميل اراده خود بر رفتارديگران‏» خوانده است .

3 . پولانزاس «توانايى يك طبقه اجتماعى براى تحقق منافع خاص عينى خود» را قدرت مى‏نامد .

4 . هاناآرنت «توانايى آدمى براى عمل، در اتفاق عمل با گروه‏»  را تعريف قدرت مى‏داند .

   هر يك از اين تعاريف اشكال‏هائى دارد كه نقد و بررسى آن ها در اين مختصر نمى‏گنجد. يكى از اشكالات مشترك همه اين تعاريف نگاه صرفا مادى به قدرت است . در مقابل، متفكران اسلامی نگرشى عام‏تر به قدرت دارند . برخى از نويسندگان از فرمایشات جضرت امام خمينى (ره) و سيره و رفتار سياسى ايشان چنان استنتاج كرده‏اند كه قدرت در نگاه وى عبارت است از: «توان به فعليت رساندن جميع منابع معنوى و مادى قابل دسترس انسان‏ها براى دستيابى به عدالت و رستگارى‏»[32] . در اين نگاه، افزون بر عناصر مادى، منابع معنوى و نيز غايت قدرت در اين جهان و عرصه حيات جاودان آدمى معين گرديده است.

رابطه قدرت و فساد

   برخى از متفكران بر آنند كه قدرت ذاتا فسادآور است . لرد آكتون مى‏نويسد: «قدرت تمايل به فساد دارد[33]»

اين ديدگاه از جهاتى مورد چالش قرار گرفته است[34].

مهار قدرت

    بى‏ترديد قدرت مهار نشده در دست انسان لغزش‏پذير زمينه بسيارى از فسادها را فراهم مى‏آورد . پاره‏اى از مفاسد ناشى از آن، عبارت است از: جاه‏طلبى، قانون گريزى و زور گوئی و ستم در حق دیگران،  که همگی نیروهای مخلص و خدوم  حراستي را تهدید می کنند. لذا بایستی راه سوء استفاده از قدرت را مسدود کرد. اما كنترل و مهار قدرت نبايد كارآمدى حراست ها را تضعیف کند. لذا باید با سازو کارهای منطقی و مؤثر با چنین تهدیداتی مقابله کرد.

    و اما ساز و كارهاى مهار قدرت در اسلام عبارتند از: عدالت، تقوا، بردبارى، رفتار نيك ، كنترل سازمانى،  كنترل هنجارى، عدم استناد به  مشروعيت شغلی، عدم خودسری وكيفردهى، اعتقاد به كيفر اخروى و... که نیروهای حراستی باید بیش از پیش به این موارد آگاهی یابند و در حین کار، کنترل شوند.

*                  استنکاف  برخی از حراستی ها از تکلیف گرایی

    یکی از مهمترین آفات حراست ها می تواند در نظر نگرفتن اصل "ادای تکلیف الهی" باشد. بهتر می دانیم  در شغل حراست افرادی که معتقد به انجام تکلیف الهی نباشند نمی توانند دوام بیاورند و زود می بُرند. انسانها معمولا آینده طلب هستند و مایلند همه کس را برای روز مبادا در دست داشته باشند. و کسی را از خود نرنجانند . البته این صفت خوبی است اما اگر به عنوان اصول زندگی باشد هیچکس نباید قاضی شود چون بالاخره در کار قضاوت یک نفر ناراضی از پیش قاضی خارج می شود. کار حراستی نیز همین طور است. آنچه که کار ما را در برخورد با متخلفین توجیه می کند، ادای تکلیف الهی است چون این دردسر را با هیچ مقام و ریالی نمی شود معامله کرد. البته باید پذیرفت که عمل به تکلیف الهی راز موفقیت هر فرد در تمامی صحنه‏های عبادی، سیاسی و اجتماعی و... است. 

تکلیف الهی، لطف الهی

      حقیقت این است که تکالیف الهی الطاف الهی است به طوری که حضرت امام (ره) فرمود: "ما تا در این حیات دنیوی هستیم، تا در اینجا هستیم، مأموریت ها از طرف خدای تبارک و تعالی داریم و باید قیام کنیم به این مأموریت ها. باید غفلت نکنیم از تکالیف الهیه. تمام تکالیف الهیه، الطافی است الهی .... همه‏اش الطاف است، چه تکالیف فردی که برای هر فردی هست برای تربیت او، برای تکمیل او، برای این که غیر از این راه، راه تکمیل و راه ترقی نبوده است، درجاتی هست که بدون این راه نمی‏شود به آن درجات رسید. چه تکالیف اجتماعی که ما مکلف هستیم، در اجتماع تکالیفی داریم و باید به آن تکالیف عمل کنیم برای تنظیم این اجتماع."[35]

   مولای متقیان حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: «حُمِّلَ کلُّ امریٍ منکم مَجْهودَه؛ برای هر کس به اندازه توانایی او وظیفه‏ای تعیین شده است»[36].

تشخیص وظیفه قبل از عمل به آن

    تشخیص وظیفه قبل از عمل به تکلیف، از مهمترین اموری است که انسان مؤمن باید آن را مدنظر قرار داده و سپس به انجام تکلیف مبادرت بورزد. نقل شده است: «در مرز عراق که اتومبیل حضرت امام عازم کویت بود، امام چند کلمه‏ای سخن گفتند و ما را نصیحت کردند و فرمودند: «من تکلیفم را تشخیص داده‏ام و هر کجا باشم انجام وظیفه خواهم کرد، هر چه پیش آمد، برای من اهمیت ندارد، من هرگز دست از تکلیفم برنمی‏دارم شما هم مواظب باشید به تکلیفتان عمل کنید و مسائل را خوب مراعات نمایید».

   تشخیص وظیفه، بدرستی انسان را به انجام وظیفه‏اش مصمم می‏نماید. حضرت علی علیه‏السلام درباره اندیشیدن به کارها می‏فرماید: "پس آنکه با چشم دل بنگرد، و با دیده درون کار کند، آغاز کارش آن است که بیندیشد: آیا عمل او به سود اوست یا زیان او؟ اگر به سود اوست ادامه دهد و اگر زیانبار است توقف کند؛ زیرا عمل کننده بدون آگاهی، چون رونده‏ای است که بیراهه می‏رود، پس هر چه شتاب کند از هدفش دورتر می‏ماند و عمل کننده از روی آگاهی، چون رونده‏ای بر راه راست است، پس بیننده باید به درستی بنگرد، آیا رونده راه مستقیم می رود یا واپس‏گرا؟"

    باز حضرت امام می فرماید: «اگر چنانچه تشخیص دهم وظیفه شرعی من این است که در یک دهکده دور افتاده و متروک بروم و انجام وظیفه کنم آن را انجام می‏دهم.

قید نداشتن در انجام وظیفه:

لاخیر فی الصمت عن الحکم

آنجا که بایدسخن درست گفت در خاموشی خیری نیست.

    بعضی وقت ها می بینیم تذکر دادن به یک نفر یا برخورد با یک موضوع موجب بدگمانی یا رنجش یک فرد متخلف از حراست می شود اینجا مصلحت ما چیست؟ خوب، شاید صلاح فردی این باشد که خودمان را درگیر نکنیم ! اما وظیفه به ما حکم می کند که ملاحظه کاری و محافظه کاری را کنار گذاشته همانند یک تکلیف شرعی آنگونه که از حیث کارشناسی تشخیص میدهیم قاطعانه به موضوع ورود کنیم.  

حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: «انی لمن قوم لاتأخذهم فی اللّه‏ لومه لائم: همانا من از کسانی هستم که در راه خدا از هیچ سرزنشی نمی‏ترسند.

احساس شکست نکردن در ادای تکلیف

   سال 1345، سال بسیار سختی برای نهضت امام خمینی بود. یک سال قبل از آن عده ای را اعدام کرده بودند مثل شهید محمدبخارایی. مجموعه‏ای از هواداران امام از جمله آقای طالقانی و دیگران همه در زندان بودند. این مسئله موجب ترس و وحشت شده بود اما حاج آقا مصطفی گفته بود که امام در این مورد فرموده‏اند: من یک شب سرم را زمی،ن نگذاشتم که احساس کنم ما شکست خورده‏ایم. ما موفقیم، ما پیروزیم. ما به وظیفه‏مان عمل می کنیم.» واقعیت این است که برای کسی که به وظیفه اش عمل کند یاس و شکست مفهومی ندارد.

 

*                  عدم نگرش و تفکر ارزشی نیز می تواند آسیب جدی بر حراست ها تلقی شود.

   تفکر ارزشي که می شود آن را در برابر تفکر گزينه اي قرار داد[37]، يک رويکرد شالوده شکن به تصميم سازي و تصميم گيري است که اگر با همه سختي هايش بتوانيم آن را بياموزيم و به کار بنديم، نه تنها کيفيت تصميم ها بلکه سر انجام کيفيت بازخورد کار سازماني و حتی اجتماعي ما را دگرگون مي سازد.

   بدیهی است که تفکر ارزشی و تفکر گزینه ای دو رویکرد متفاوت برای حل مسائل تصمیم هستند. درتفکر گزینه ای صرفا هدف حل مساله است در حالی که تفکر ارزشی دامنه کاربرد بسیار گسترده تری دارد و حل مسائل تصمیم تنها یکی از اهداف آن بشمار می آید.

    تفکر ارزشی Value-Focused Thinking یک پارادایم تصمیم گیری و تصمیم سازی است که هدف عمده آن افزایش خلاقیت و کمک به شناسائی فرصت های تصمیم به جای مساله‌های تصمیم است. تفکر ارزشی همچنین با تفکر استراتژیک رابطه تنگاتنگی داشته و به تقویت آن کمک می کند. این پارادایم در تقابل با پارادایم رایج تفکر گزینه‌ای قرار می گیرد و رویکرد آن به تصمیم‌گیری بیشتر پیش‌ دستانه است تا منفعلانه. در تفکر ارزشی بر این نکته تاکید می شود که در هر "موقعیت تصمیمی"، ارزش ها اهمیت بنیادی دارند و موضوعیت گزینه‌ها فقط به این خاطر است که ابزاری برای تحقق ارزش ها هستند. بنابراین هنگام تفکر درباره مساله‌ها یا فرصت های تصمیم، باید بر ارزش ها تمرکز کرد و نه گزینه‌هائی که احتمالاً آن ارزش ها را محقق می‌سازند.

 

    مشکل مشترک بسياري از ما اين است که از رويارويي با موقعيت هاي تصميم، به ویژه تصميم در شرایط بحراني مي ترسيم و اين موقعيت ها را به عنوان پدیده خاص ارزيابي مي کنيم که در ذهن ما بار منفي دارد و ضمن این که توانمندي هاي ذهني ما را به تحلیل می برد، نيروي خلاق ما را براي جستجوي گزينه هاي کارآمدتر تضعيف مي کند. واقعیت این است که ما ارزش هايمان را که چراغ راه تصميم گيري هستند در تاريکترين نيمه ذهن خود پنهان ساخته ايم و به جاي آنکه در موقعيت هاي تصميم نور ارزش ها بر تصميم ها و اقداماتمان بتابانيم بي درنگ به سراغ گزينه هاي در دسترسي مي رويم که اين يا آن تجويز مي کنند. پيامد هاي زيان آور اين شيوه تصميم گيري که همه ما کم و بيش آن را آزموده ايم، ماهیت شغلی ما را کاملا مخدوش می کند و در نهايت کار را به جايي مي رساند که احساس شايستگي ما تضعيف مي شود. البته در برخی محيطها و سازمان ها که در آن ها حجم کار کم و در کار و وظایف حراست ها پيچيدگي و عدم قطعيت وجود نداشته باشد،‌ رويکرد تفکر گزينه اي شاید چاره ساز باشد. اما پيچيدگي فرآيند به اين معناست که هر چه مي گذرد گزينه ها يا بديل هاي بيشتري در برابر کار ما قرار مي گيرند و ما را به اين تلقي مشترک رهنمون مي سازند که در انتخاب اصلح ترين گزينه، چه اقداماتی را انجام دهیم و اصلا  گزینه اصلح را از کجا پیدا کنیم. غلبه بر اين چالش نه تنها مستلزم ترک عادت دير پاي تفکر گزينه اي است، بلکه نيازمند کسب دانش تفکر ارزشي نيز هست. ما در انديشه مديريت حراست ها، جبرا باید از مفاهيم اميد آفريني همچون مديريت بر پايه ارزش ها يا مديريت ارزشي با مشتقاتي چون برنامه ريزي ارزشي، اقدام ارزشي، ارزيابي ارزشي، سخن بگويیم مطالبی که تا به حال متاسفانه به ادبيات مديريتي حراست ها راه پيدا نکرده است.   / ادامه دارد

در صورتیکه روی "متن کامل" کلیک نکرده اید برای رویت تمامی متن کلیک کنید

[1] الاصابه فی تمییز الصحابه ج 1 قسم سوم

[2] سوره المومنون آیه 24

[3] بحار الانوار - ج5 - ص 372

[4] ابن أثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الأثر،تحقیق طاهر احمد الزاوی و محمود محمد لطناحی،مؤسسه اسماعیلیان قم،لغت «جسس»

[5] شهيد ثاني؛كشف الريبه،ص9،بنقل از مهدوي كني؛نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي،دفتر نشر فرهنگ اسلامي،چاپ هفتم،1376ش،ص164

[6] سوره حجرات آیه 12

[7] طبرسی ؛ قرطبی ؛ آلوسی

[8] کلینی،یعقوب،اصول کافی،  تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری،دارالکتب الاسلامی،چاپ ششم،1375ش،جلد2،ص 355

[9] مهدوي كني؛نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي،چاپ هفتم،1376ش،ص165

[10] طباطبائی،سید محمد حسین؛ تفسیر المیزان،چاپ سوم،ج18،ص352)

[11] رجوع کنید به نهج البلاغه، نامه 53

[12] حرّ عاملی، ج 28، ص 57< دانلود...

ما را در سایت دانلود دنبال می کنید

برچسب : آسیب شناسی ,حراست ,عدالت خواهان گلستان, نویسنده : بهمن khoondel بازدید : 814 تاريخ : دوشنبه 11 شهريور 1392 ساعت: 20:02