پایگاه عدالت خواهان گلستان "اصلاح امور، نياز به تدبير دارد، البته طولاني شدن زمان انتخاب استانداران و ديگر مديران استاني و شهرستاني هم به صلاح دولت فعلي و مردم نيست.»
اين جمله يك خط و نيمي كه روز دوشنبه ۱۵ مهرماه از ناحيه هاشمي رفسنجاني صادر شده بود با موجي از واكنش و عمدتا از سوي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي رو به رو شد. براي نمونه «محمد اسماعيل كوثري» ساعاتي بعد در پاسخ به اين مطالبه گفت: «از اظهاراتهاشمي چنين برداشت ميشود که گويا وي خودش را صاحب دولت ميداند.»
پدرخوانده و قيّم
البته واكنش به اظهاراتهاشمي تا ۱۸ مهرماه ادامه يافت و به عنوان نمونه «محمد سليماني» نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي در اين رابطه گفت: «اين اقدامات نبايد انجام شود به ويژه اينکه هماکنون مطلبي در ذهن مردم شکل گرفته که فردي با حالت دستوري، فرمانهايي را به دولت ميدهد، در جامعه و بين مردم نيز اين موضوع به صورت طنز درآمده که نکند دولت پدرخوانده دارد و فرد ديگري پشت صحنه حضور دارد که مسير دولت را تنظيم ميکند.»
«اسدالله بادامچيان» عضو شوراي مرکزي جبهه پيروان نيز همان روز در پاسخ به سؤالي درباره اظهارات اخيرهاشمي رفسنجاني مبني بر اينکه تاخير در انتخاب استانداران به صلاح مردم نيست، گفته بود: «نميدانم آقايهاشمي رئيسجمهور هستند يا آقاي روحاني؟»
«قاضي زاده» نماينده مردم مشهد نيز در اين رابطه گفت: «درست است که اين افراد در دولت حضور ندارند ولي براي خود نقش پدري دولت قائل هستند. »
«زهره طبيبزاده» ديگر نماينده مردم تهران در مجلس بود كه با اشاره به اظهاراتهاشمي گفته بود: «اين دخالتها در برخي مواقع رنگ و بوي قيممابانه ميدهد.»
حجت الاسلام «پژمان فر» نماينده ديگر مردم مشهد در مجلس نيز شخص ديگري بود كه در اين رابطه گفته بود: «هاشمي با دخالت در امور اجرايي ميخواهد دولت را مديريت کند.»
استوانه عدالتورزي و خيرخواهي
موج به پاخاسته در مقابلهاشمي رفسنجاني تا روز شنبه ادامه داشت و البته با پاسخ جريان موافق مداخلهگريهاشمي نيز رو به رو شد. براين اساس روزنامه «آرمان» در شماره روز شنبه خود در دفاع ازهاشمي و در حالي كه وي را استوانه زنده اعتدالورزي در سپهر سياست ايراني و نه دولت قلمداد نموده بود نوشته كه «هاشمي با کوله باري از تجربيات گرانسنگ نيازي به ميدانداري عملي در عرصههاي اجرايي ندارد و تنها در راستاي خير عمومي نقش يک مشاور امين نظام را ايفا کرده و و از سر خيرخواهي عمومي نقطهنظرات خود را ابراز ميدارد و نکته آنکه رئيسجمهور هم بهرغم اين قرابتهاي فکري و نظري يک شخصيت نظاممند و مستقل دارد و مشي خاص خود را پي ميگيرد.»
سناريوي آقاي ميداندار
در واقع در تاييد بخشي از ادعاي روزنامه «آرمان» بايد گفتهاشمي نه وقت و نه قصدي براي «ميدان داري در عرصه اجرا»دارد بلكه به نظر ميرسد قصد دارد تا با استفاده از برخي اشتباهات قابل جبران دولت روحاني كه خود نيز به آن اعتراف كرده است، سناريويي را تنظيم كند كه راه طي شده براي دولت يازدهم را غير قابل برگشت كند.
به نظر ميرسدهاشمي با قرار دادن حسن روحاني در رودربايستي با پدرخوانده «جريان اعتدال»، هزينه اصلاح رويه را براي وي سنگين و دولت او را به عملياتي كردن نظرياتي وادارد كه سالهاست لابه لاي كتابهاي خاطرات غیرمستندش خاك ميخورند.
در حالي كه همه منتقدان با استناد به اظهاراتهاشمي در مورد انتخاب استانداران، فرضيه «قيموميت» و «پدرخواندگي»هاشمي بر دولت يازدهم را مطرح ساختند اما شواهد ديگري وجود دارد كه براساس آن ميتوان ادعا كرد، دولت حسن روحاني با يك دام تئوريك از سوي معلم «جريان اعتدال» رو به روست.
چه مواقعي هاشمي از امام مايه ميگذارد؟
براي اثبات اين ادعا مرور يك روند تاريخي ضروري است. فرايندي كه فراتر از مواردي نظير دخالتهاي كلامي در انتخاب استاندار و يا موارد مشابه و احتمالا تحت فشار قرار دادن دولت اعتدال براي انجام اموري است كه نه هيچ دولتي توان انجام آن را دارد و نه حسن روحاني به دليل تعهداتي كه به قانون اساسي سپرده رغبتي براي انجام آن دارد. بنابراين بهتر است نگاهي عميق تر به مسائل داشته باشيم.
تجربههاي مستند از خاطره گوييهاي غير مستندهاشميرفسنجاني كه به عقيده كارشناسان بعضاً اشتباه و حتي دروغ نيز هستند، حاكي از اين واقعيت است كه وي تا كنون نه بر سر مسائل «اجرايي» بلكه بر سر امور بنيادين و ايدئولوژيك كه پايههاي اعتقادي نظام جمهوري اسلامي ايران را تشكيل ميدادهاند اقدام به خرج از اعتبار امام خميني نموده است كه يك نمونه مشهور از چنين مواردي مسئله راهبردي رابطه با آمريكاست.
ماجراي نامهاي كه تايپ نشد
روزهاي پاياني سال ۱۳۹۰ زماني بود كه مسئولان فصلنامه مطالعات بينالمللي پس از انجام يك ملاقات باهاشمي رفسنجاني متن گفت وگوي خود با او را در شماره بهار ۱۳۹۱ اين فصلنامه منتشر ساختند. جايي كههاشمي گفته بود: «من در سالهاي آخر حيات امام(ره) نامهاي را خدمتشان نوشتم، تايپ هم نکردم. براي اينکه نميخواستم کسي بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حياتتان، اينها را حل کنيد، در غير اين صورت ممکن است اينها به صورت معضلي سدّ راه آينده کشور شود.
گردنههايي است که اگر شما ما را عبور ندهيد، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... يکي از اين مسائل رابطه با آمريکا بود. نوشتم بالاخره سبکي که الان داريم که با آمريکا نه حرف بزنيم و نه رابطه داشته باشيم، قابل تداوم نيست. آمريکا قدرت برتر دنيا است. مگر اروپا با آمريکا، چين با آمريکا و روسيه با آمريکا چه تفاوتي از ديد ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داريم، چرا با آمريکا مذاکره نکنيم؟ معناي مذاکره هم اين نيست که تسليم آنها شويم. مذاکره ميکنيم اگر مواضع ما را پذيرفتند و يا ما مواضع آنها را پذيرفتيم، تمام است.»
از اشتباه تا دروغ
البته خاطرهگوييهاي بدون سندهاشمي مسبوق به سابقه است، آنقدر كه پيش از اين يعني روز۲۲ دي ۱۳۸۸ «سيد حميد روحاني» رئيس بنياد تاريخ پژوهي ايران معاصر ضمن گفتوگويي با خبر گزاري فارس، درباره كتاب خاطرات هاشمي گفته بود:«معتقدم كه در كتاب خاطرات آقاي هاشمي اشتباهات زيادي وجود دارد. اميدوارم اين اشتباهات غير عمدي و از روي خطا و سهو باشد.»
يك سال و نيم بعد «فاطمه رجبي» پژوهشگر ديگري بود كه پا را از اين هم فراتر گذاشت و در مصاحبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۹ خود با نشريه «مثلث» درباره برخي نقل قولها از امام(ره) درباره هاشمي هم گفته بود: «شما ميبينيد بيشتر اين حرفهايي که زده ميشود، همه از قول خود هاشمي يا از قول اطرافيان ايشان است اما من معتقدم هاشمي بعضي از مسائلي که در خاطراتشان گفته دروغ است.»
استناد به تذكر شماره ۱
البته به غير از اين تا كنون بارها و بارها منتقدان با استناد به تذكرشماره۱ در ذيل وصيت نامه حضرت امام كه توسط خود معظم له نگاشته شده برخاطره گوييهاي غير مستند خط بطلان كشيدهاند:«اكنون كه من حاضرم، بعض نسبتهاي بيواقعيت به من داده ميشود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض ميكنم آنچه به من نسبت داده شده يا ميشود، مورد تصديق نيست مگر آن كه صداي من يا خط و امضاي من باشد، با تصديق كارشناسان؛ يا در سيماي جمهوري اسلامي چيزي گفته باشم.»
خاطرات هاشمي و چالهاي كه دولت در آن افتاد
بنابراين و با توجه به اين سند محكم، به نظر ميرسد بايد به دليل اثبات «فقدان صحت» دعاويهاشمي از اطاله دعوي در اين چارچوب پرهيز نموده و «بيمحل» بودن چنين اظهاراتي را به عنوان «مفروض» اين گزارش بپذيريم.
اما بازنشر «خاطرات باطل شده و خالي از صحت» رفسنجاني توسط پايگاه خبري رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در موقع مقتضي حاكي از تلاش رئيس ۸۰ ساله جريان اعتدال براي يافتن بازوي اجرايي نظرياتش است.
از فاصله روزهاي پنجم تا سيزدهم مهرماه كه حسن روحاني و گروه همراهش به دليل برخی اقدامات اشتباه نظير ملاقات ظريف با جان كري و گفتوگوي تلفني حسن روحاني با اوباما تحت فشار افكار عمومي مطالبهگر بودند پايگاه خبري هاشمي اقدام به بازنشر اظهارات هاشمي درباره حذف شعار مرگ بر آمریکا، در گفتوگو با ماهنامه مديريت ارتباطات نمود كه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۹ منتشر شده بوده وهاشمي در آن گفت وگو به تائيد خاطراتش كه مؤيد نظر مساعد امام خميني براي «حذف شعار مرگ برآمريكا» بوده است ميپردازد(!)
۴ استناد پايگاه غلتك
پايگاه خبريهاشمي با انتشار دوباره اين مطلب در حكم غلتك جاده صافكن كوره راهِ بيراههاي ظاهر شد كه حسن روحاني با اشتباهاتش در سفر نيويورك سر از ابتداي آن در آورده بود كه بد نيست بدانيم اساس دست آويز پايگاه خبريهاشمي كدام بخش از خاطرات غير مستند اوست:
۱– در ذيل خاطرات روز ۱۶ فروردين ۱۳۶۲: «... احمد آقا تلفن کرد و اطلاع داد، امام با پيشنهاد قطع شعار «مرگ بر آمريکا و مرگ بر شوروي» از رسانههاي دولتي موافقت کردهاند و پذيرفتهاند که بگويند به امر امام قطع شده است»
۲-۲۰ فروردين۱۳۶۲:«... ظهر احمد آقا آمد. اعترافات تودهايها را به ايشان دادم که بخوانند و به اطلاع امام برسانند. قرار شد از طرف امام رسما به صداوسيما ابلاغ کنند که [شعار] مرگ بر آمريکا و مرگ بر شوروي را که در شعارهاي مردم ميآيد، حذف کنند و دوستان ديگر هم موافقاند.»
۳ - ۱ ارديبهشت۱۳۶۲: «... جلسه شوراي مرکزي حزب جمهوري اسلامي داشتيم. درباره دستور امام براي حذف شعارهاي مرگ برآمريکا و «مرگ بر شوروي» بحث داشتيم که شيوه حذف آن ـ به صورتي که عکسالعمل بدي نداشته باشد ـ انتخاب شود.»
۴ - ۱۴ تير ۱۳۶۳: «... آقاي امام موسوي نماينده شوشتر هم آمد و پيشنهاد قطع شعار مرگ برآمريکا و شوروي را ميداد. گفتم به طور اصولي تصميم گرفتهايم، امام هم موافقت کردهاند ولي منتظر فرصت هستيم.»
فرصتي كه هيچوقت به دست نيامد!
فارغ از باطل بودن قطعي سخنانهاشمي با استناد به بند۱ از تذكرات وصيتنامه امام خميني بايد گفت وي در حالي طي سالهاي ۶۲ و۶۳ مدعي بوده كه امام موافق حذف شعار مرگ بر آمريكا بوده و وي به عنوان مجري به دنبال فرصت مناسب ميگشته كه امام خميني ۵ سال پس از اين زمان در قيد حيات بودهاند و حداقل تا ۲۲ فروردين ۱۳۶۷كه درباره حج سخناني ايراد فرمودهاند از نظر ايشان آمريكا همرديف مشركين قرار داشته است چنانچه درباره آن فرمودهاند: «امسال انشاءاللَّه، يكصد و پنجاه هزار نفر ازايران به حج ميروند و حجاج به وظيفه خود كه برائت از مشركين و امريكا و اسرائيل است عمل ميكنند. ممكن نيست حجاج ما به حج بروند و دست به تظاهرات عليه استكبار جهاني نزنند.»
مغلطه ناكام
به هرحال مغلطه پدرخوانده «جريان اعتدال» و رسانههاي اين جريان با بيانات مقام معظم رهبري در روز ۱۳ مهرماه مبني بر اينكه: «برخي از آنچه در سفر نيويورک پيش آمد بجا نبود» پايان يافت.
در حالي كه فرمايش صريح مقام معظم رهبري آب سردي بر فرق سر ايادي سينه چاك عادي سازي رابطه با آمريكا ريخت، ظريف وزير خارجه در جلسه كميسيون امنيت ملي به اشتباه خود اعتراف كرد و در واقع سناريوي پدرخوانده را از اساس به هم ريخت.
تذکر دیر هنگام هاشمی
از ديگر سو و در حالي كه اقدام شيطنت آميز سايت هاشمي با هجمه همگاني و حتي رسانه ملي روبرو شد وي پس از دو هفته تشويش اذهان عمومي توسط پايگاه خبري منتسب به خود و رسانه هاي زنجيره اي سينه چاك نوكري آمريكا ، سكوت را شكست و در توضیحی دیرهنگام اعلام كرد: «مسئول سایت بدون هماهنگی اقدام به انتشار آن در این زمان کرده که اقدامی نادرست بود.به دفتر تأکید کردهام افراد بدون هماهنگی و اطلاع قبلی از انتشار مطالب منتسب به من خودداری کنند.»
اما اين تذكر دير هنگام درحالي داده شد كه سوالاتي را پيرامون خود ، براين اساس مطرح ساخت:
۱- چرا همان ۲ هفته پيش و با آغاز اين ماجرا به مغلطه خاتمه داده نشد؟
۲- آيا پذيرفته است كه مسئول پايگاه خبري شخصي مثل هاشمي! بدون اطلاع وي چنين افتضاحي به بار بياورد؟
۳- برفرض پذيرش اين ادعا ، آيا خطر وجود حلقه منافق موجود رفع شده يا بايد فكري براي انهدام آن كرد؟
۴- اگر توجيه آقاي هاشمي در مورد افتضاح اول را بپذيريم ، چه توجيهي براي افتضاح دوم وجود دارد؟
آزمون و خطاي شيطنتآميز
براين اساس و درحالي كه رشتههاي پدرخوانده پنبه شد و تلاش بي وقفه يك ماه گذشته جريان رسانهاي اعتداليون به باد رفت كه پايگاه خبري هاشمي در يك واكنش عصبي آزمون و خطا حركت شيطنتآميز ديگري را در دستور كار خود قرار داد.
«مرگ بر ضد ولايت فقيه را حذف کنيد»! تيتر ديگري بود که صبح روز ۱۵مهر ماه در خروجي اين پايگاه قرار گرفت و دقايقي بعد حذف شد و البته بعد از گذشت ۷ ساعت، تيتر و روتيتر ديگري جايگزين آن گرديد.
بر اين اساس پايگاه خبري هاشمي رفسنجاني به بهانه باز نشر خاطرات چهاردهم اسفند ۱۳۶۰ وي آورده بود: «عصر احمدآقا آمد و نوار سخنان آقاي (آيتالله العظمي محمدرضا) گلپايگاني را آورد وگوش داديم. به شعار «مرگ برضد ولايت فقيه» اعتراض دارند و از مجلس ميخواهد که در تشخيص ضرورت و موضوعات احکام ثانويه، دقت و وسواس داشته باشد، ولي با خضوع و احترام صحبت کردهاند. من هم در نمازجمعه از ايشان تشکر کردم. قرار شد با مشورت با امام سخنانايشان پخش شود. احمد آقا اطلاع داد که امام موافقند.»
هرچند اين مضمون غير مستند نيز سالها پيش در خاطراتهاشمي رفسنجاني منتشر شده اما برجسته سازي آن توسط پايگاه خبري وي دقيقا ۲ روز پس از فرمايشات مقام معظم رهبري و اظهار ندامت دولت، معناي خاص و خطرناكي به آن ميبخشد. مطلبي كه با يك تيتر هنجار شكن توجهات را به خود جلب كرد و پس از آن نيز با تغيير در تيتر در پايگاه خبري رفسنجاني پا برجا ماند و بدين ترتيب ماموريت خود در تشويش اذهان عمومي را به خوبي به انجام رساند.
آرزوي پدرخوانده پيش از مرگ
روندي كه گذشت بسيار شفاف و گوياي خط مشي جرياني است كه بنا دارد با توسل به شعار اعتدال و سواري گرفتن از گرده دولت سر دهنده اين شعار، به شالوده شكني پرداخته و پرونده تحقق آرزوهاي سوخت شده استوانه مستهك را دوباره به جريان بيندازد تا پيش از بلند شدن بوي حلواي ختم پدرخوانده حداقل به بخشي از آن جامه عمل پوشانيده باشند. اما همه ماجرا اين نيست و جريان معارض در محاسبات خود اصلي ترين بازيگران ميدان يعني مردم را مثل هميشه به فراموشي سپردهاند؛ همان بازيگراني كه در فتنههاي ۱۰ سال به ۱۰ سال به ميدان آمده و نقشهها را نقش برآب كردهاند.
خائنها و توبميري آخر!
اما ضرب المثل عاميانهاي وجود دارد كه ميگويد: «اين تو بميري از آن تو بميريها نيست! »، شايد ميدان براي جولان بي حاصل از انقلاب برگشتههاي ۸۰ ساله براي آخرين آزمون بي حاصل آزمودهها در برخي موضوعات مثل نتيجهگيري از مذاكره با آمريكا باز باشد اما نقض حريم ولايت فقيه، تاوان سنگيني نظير مرگ زود رس سیاسی به دنبال خواهد داشت.
حجت الاسلام جعفر شجوني عضو جامعه روحانيت مبارز در رابطه با آنچه گفته شد به يالثارات ميگويد: آغاز كننده اين سناريو در درجه اول در حال آشكار سازي باطن سياه خود است. بازيگران اين جريان در صدد فريب دادن مردم و لگد مال كردن آرمانهاي امام خميني ومقام معظم رهبري هستند.
فرمانده كل قوا در ششم فروردين ۱۳۷۹ در وصف اين جريان فرمودند: «اين که بعضي طبق ميل دل کارشناسان «سيا»ي آمريکا دم از نزديکي و مذاکره و ارتباط بزنند و فضا را عادي سازي کنند، اين بزرگترين توهين و خيانت به اين مردم است»
دستگاه ديپلماسي و خاندان مضر
جريان سازش در حالي در مراحل اجرا ي سناريوي خود دست و پا ميزنند كه از يك سو مردم سر اسر كشور بي توجه به عملكرد و مطالبه آنان براي تحقق مواردي نظير حذف شعار مرگ بر آمريكا اين شعار را سر ميدهند. از ديگر سو هشداري متوجه دولتمردان و مسئولان سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران است تا بدون توجه به خط مشيهاي ترسيم شده توسط كساني كه خودشان و خاندانشان به نظام جمهوري اسلامي ايران ضربات مادي و معنوي وارد كردهاند، فرمايشات مقام معظم رهبري را آويزه گوش نموده و خط مشي خود را بر اساس آرمانهاي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي تعيين كنند.
هشدار امت حزبالله
مجريان سناريوي دوم (تعرض به حريم ولايت فقيه) كه در پي شكست سناريوي اول خود، فعلا در مرحله آزمون و خطا و سنجش حساسيت افكار عمومي به سرميبرند صرفا در قالب نوكران تام و تمام آمريكا و اسرائيل و دشمنان مسلم جايگاه ولايت فقيه و شخص مقام معطم رهبري قابل توصيف هستند.
خطاب به اين دشمنان بايد گفت: اي مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست؛ عرض خود ميبري و زحمت ما ميداري، گرچه امت حزبالله فعلا از كسي نامي نميبرد اما متولي اين خدعه را خائن و دشمن نظام قلمداد ميكند و به آنان هشدار ميدهد كه در صورت تداوم گستاخي قطعا آنان را سركوب خواهد كرد. آنها با آغاز اين روند شمارش معكوس براي فرارسيدن مرگ خود و انهدام جريان خود را آغاز كردهاند كه توسط امت حزبالله تحقق خواهد يافت. یالثارات
دانلود...
ما را در سایت دانلود دنبال می کنید
برچسب : هشدار ,به خائنان به انقلاب,هاشمی رفسنجانی, نویسنده : بهمن khoondel بازدید : 442 تاريخ : دوشنبه 29 مهر 1392 ساعت: 19:12